درس هایی از علامه طباطبایی
به مناسبت سالروز رحلت علامه طباطبایی و فرارسیدن هفته کتاب و کتابخوانی به گوشه هایی از سیره علمی و پژوهشی این عالم وارسته پرداخته شده است؛
1. مطالعه و تحقیق؛ راه موفقیت
فرزند علامه، در این باره می گوید:
«پدر بیشتر از همه به کار و تلاش و تحقیق توصیه می کرد. خودش در تمام طول سال، فقط یک روز عاشورا را تعطیل می کرد و در بقیه ایام، چهارده تا شانزده ساعت مشغول تحصیل، تحقیق و تعلیم بود و هرگز احساس خستگی نمی کرد. بزرگترین نصیحتش این بود که حق را به مردم بشناسانید، آن هم بطور استدلال و حق کسی را ضایع نکنید.» [1]
2. مطالعه زیاد
استاد حسینی همدانی، مترجم تفسیرالمیزان، کثرت مطالعه را در این مرد خدا ویژگی چشمگیری می بیند:
«علامه طباطبایی از هر ماه چندین شب را تا صبح بیدار مانده و به مطالعه و نوشتن می گذرانید. بسیار اهل مطالعه بودند، یادم هست که آن فیلسوف معمولا در حوالی غروب به تلاوت قرآن مشغول می شدند.
عرض کردم، آقا چرا این موقع قرآن می خوانید، هوا تاریک است و چشمتان خسته می شود، ایشان فرمود:
«قرائت قرآن نور چشم را زیاد می کند، همان گونه که بر بصیرت دل می افزاید.» [2]
3. ارزش تفکر
علامه قدر تفکر را می دانست و ذهنش را پرت نمی کرد تا در مسائل مختلف به تفنن بپردازد.
مهندس عبدالباقی می گوید:
«در کارهای علمی خود بیشتر فکر می کردند و مطالعه زیادی روی کتب مختلف نداشتند، بجز در مورد مراجعه به تاریخ و اسم و اختصاصات موجود و بدین جهت در کتابخانه شان خیلی کتاب انباشته نبود.» [3]
4. غواصی در علم
علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی، کیفیت تفکر او را این چنین یادآور می شود:
«استاد متفکر و در تفکر عمیق بودند؛ هیچگاه از مطلبی به آسانی عبور نمی کردند و تا به عمق مطلب نمی رسیدند و اطراف و جوانب آن را کاوش نمی کردند دست بر نمی داشتند. در بسیاری از مواقع که یک سؤال بسیط و ساده ای از ایشان می شد که در یک مسأله فلسفی و یا تفسیری و یا روایی بود و می شد با چند کلمه، جواب فوری داده شود، و مطلب را پاسخ گفت؛ ایشان قدری ساکت می ماندند و پس از آن چنان اطراف و جوانب و احتمالات و مواضع رد و قبول را بررسی و بحث می کردند که حکم یک جلسه درسی را پیدا می کرد.»[4]
5. دانشمند آگاه
مرتضی مطهری، متفکر بلند آوازه ی حوزه و دانشگاه درباره او می نویسد:
«علامه طباطبایی سال ها از عمر خویش را صرف تحصیل و مطالعه و تدریس فلسفه کرده اند و از روی بصیرت به آراء و نظریات احاطه داشته اند و به علاوه روی عشق فطری و ذوق طبیعی افکار محققین اروپا را به خوبی نیز از نظر گذرانیده اند.»[5]
استاد مطهری جای دیگر علامه را این چنین به تصویر می کشد:
او بسیار مرد عظیم و جلیل القدری است، مردی است که صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند. [6]
6. نشانه کمال عقل
از دیگر شیفتگان علامه، آیت الله جوادی آملی است که چه زیبا می کاود چهره ی عقلی او را:
«از مشخصات بارز سیره ی فلسفی علامه (ره) زیاد اندیشیدن و قسمت مهم وقت را به تفکر پرداختن و کم سخن گفتن و سؤال را بدون دقت جواب ندادن و قبل از تأمل حرف نزدن بود که : اذا تم العقل نقص الکلام/ هرگاه عقل و خرد کامل شود، کلام و سخن کوتاه و گزیده می شود.» [7]
«لذا نه بی جا سخن می گفت و نه سخن بی جا داشت و نیز در بیان درسی و بنان تدوینی آن چنان گزیده گوی و پخته نویس بود که نشانه های رنج درون بینی به صورت گنج های گرانمایه در تمام ابعاد نقد و تحلیل فلسفی معظم له کاملا مشهود بود و هست، و هیچ گاه در ابطال آرای باطل دیگران و تزییف [8] نظرات ناصواب پیشینیان، ادب علمی را فراموش نمی کرد و عفت عقلی را نادیده نمی گرفت».
7. بهترین کارها
علامه طباطبایی در شب ۲۳ از ماه مبارک رمضان که از شب های قدر است، تفسیرالمیزان را به اتمام رساند و در پایان تفسیر گران قدرش به این مسأله اشاره کرده است.
حضرت علامه طباطبایی شب قدر را به بحث و تحقیق آیات قرآنی احیا می کرد و تفسیرش را در این شب فرخنده به پایان رسید. آری، این چنین باید بکار بود! و به شعر رسا و شیوای شمس الدین محمد بن محمود آملی، صاحب نفایس الفنون :
به هوس راست نیاید و به تمنی نشود کاندر این راه بسی خون جگر باید خورد
صاحب جواهر (قدس سره العزیز)، کتاب گرانقدر جواهرالکلام را در شب ۲۳ ماه مبارک رمضان به اتمام رساند؛ در مفاتیح محدث قم نقل شده است : «افضل اعمال در احیای شب قدر، مذاکره ی علم است. [9]
9. توسل؛ ای علی!
علامه طباطبایی به ساحت مقدس حضرت علی علیه السلام ارادت خاصی داشت و هنگامی که از تبریز به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی به جوار بارگاه مقدس آن امام مظلوم، یعنی نجف عزیمت کرد، در لحظه ی ورود خطاب به قبه و مرقد امیرالمؤ منین علیه السلام چنین گفت :
«ای علی علیه السلام من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شده ام، ولی نمی دانم چه روشی را پیش گیرم و چه برنامه ای را انتخاب کنم؛ از شما می خواهم که در آن چه صلاح است، مرا راهنمایی کنید.» [10]
منبع:
1. مهندس عبدالباقی طباطبایی، جوانان امروز، شماره ی ۸۲۱، ص ۷.
2. خبرگزاری حوزه، شماره ی ۳۰
3. نور علم، شماره ی ۹، ص ۷۷.
4. مهرتابان، ص ۲۵ - ۲۶.
5. مرتضی مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج اول، ص ۱۶.
6. مرتضی مطهری، حق و باطل، ص ۸۹.
7. آیت الله جوادی آملی، سیره ی فلسفی حضرت استاد، یادنامه ی استاد علامه طباطبایی، ص ۱۶۰.
8. بنان؛ سرانگشت. تزییف، ناسره داشتن، نادرست خواندن
9. استاد حسن زاده ی آملی، هزار و یک کلمه، ج ۱، کلمه ی ۱۵۸، ص ۲۹۷
10. مجله نور علم، شماره ۹، ص ۶۵