مباهله و جایگاه حضرت زهرا (س)
پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم. (سوره آل عمران آیه 61)
مسأله همطرازی فضایل فاطمه با فضایل پیامبر اکرم به این دلیل است که فاطمه زهرا سلام الله علیها جلوه ای از وجود پیامبر اکرم است؛ پس کمالات و فضایلی که خداوند اولاً و بالاصاله به ساحت قدسی مقام ختمی مرتبت افاضه کرده، ثانیاً و بالتبع نصیب فاطمه زهرا و سایر معصومین علیهم السلام شده است. در واقع پیامبر نسبت به اهل بیت او -به خصوص فاطمه زهرا - همانند نور و شعاع آن، یا مانند اصل و فرع است؛ لذا در روایات آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:«فاطمة بَضعةٌ منّی»؛ (بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۷۶، ح ۶۳) فاطمه پاره ای از وجود من است.
آیۀ مباهله از یک سو یکی از بالاترین فضیلت ها را برای اهل بیت علیهم السلام، به خصوص حضرت زهرا علیهاالسلام ثابت می کند و از سوی دیگر نمودار همطرازی فاطمه علیهاالسلام با پیامبر و سایر معصومین است؛ زیرا از نحوۀ بیان آیۀ مباهله که می فرماید: «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ الله عَلَی الْکٰاذِبِینَ» به دست می آید که در جریان مباهله، حضرت فاطمه با همسر و فرزندش، هم در اصل مدعا (این که حق با آنان است) و هم در دعوت به حق، با پیامبر اسلام شریک بوده اند؛ زیرا کلمۀ «الکاذبین» به صورت جمع آمده است و اگر طرف دعوا و دعوت تنها شخص پیامبر می بود، چنین تعبیری آورده نمی شد.
بنابراین گرچه نبوت و دریافت وحی تشریعی مختص به وجود حضرت ختمی مرتبت است، اما ولایت -که یکی از شئون آن، دعوت به حقایق الهی است - در اهل بیت آن حضرت از جمله فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز وجود دارد. به همین جهت فاطمه علیهاالسلام در جریان مباهله، شریک پیامبر محسوب می شود و این مسأله بهترین نمونۀ همطرازی فاطمه با سایر معصومین علیهم السلام است.
منبع:
برگرفته از کتاب سیمای اهل بیت (علیهم السلام) در عرفان امام خمینی
مناظره با ابوحنیفه
امام کاظم علیه السلام میفرمایند:"أفضَلُ العِبادَةِ بَعدِ المَعرِفَةِ إِنتِظارُ الفَرَجِ” بهترین عبادت بعد از شناختن خداوند، انتظار فرج و گشایش است.(تحف العقول، ص. ۴۰۳)
بر پایه روایتی ابوحنیفه به دیدار امام صادق علیه السلام آمد، تا از او در مورد مسئلهای سؤال کند که با پسرش موسی بن جعفر علیه السلام که در آن موقع ۵ سال داشت مواجه شد. ابوحنیفه سؤالی را که برای امام صادق علیه السلام آماده کرده بود، از امام کاظم علیه السلام پرسید: گناه از طرف خدا صادر میشود یا از طرف بنده؟ امام کاظم علیه السلام پاسخ داد: یا از طرف خداست و بنده هیچ نقشی در آن ندارد که در آن صورت خدا بنده را به خاطر چیزی که در آن نقشی نداشته تنبیه نمیکند. یا از طرف خدا و بنده است که در آن صورت خدا شریک قویتر است و شریک قویتر حق ندارد ضعیفتر را به خاطر گناهی که هر دو در آن نقش داشتهاند، تنبیه کند. یا از طرف بنده است و خدا در آن نقشی ندارد که در آن صورت اگر خدا بخواهد بنده را میبخشد و اگر نخواهد تنبیه میکند، و خدا کسی است که کمکش در همه حال طلب میشود. نقل است که ابوحنیفه با شنیدن این پاسخ، خانهٔ امام صادق علیه السلام را ترک کرد و اظهار داشت که این پاسخ برایش کافی است.
منبع:
بحارالانوار، ج۱۰،ص ۲۴۷
مناظره امام موسی کاظم علیه السلام با عالمان یهودی
بر اساس روایتی طولانی که در کتاب قرب الاسناد آمده است روزی عدهای از یهود نزد امام صادق علیه السلام رفتند و گفتند جانشینان و اوصیاء پیامبران دانش غیرآموختنی دارند. آیا شما نیز چنین دانشی دارید؟ امام صادق فرزندش موسی بن جعفر علیه السلام را، که آن زمان پنج سال داشت، فراخواند و بر سینهاش دست کشید و برای او دعا کرد و سپس به یهودیان گفت هر سوالی دارید از او بپرسید. آنها درباره معجزات پیامبر اسلام پرسیدند. بر اساس این روایت، موسی بن جعفر علیه السلام به طور مفصل معجزات متعددی را از پیامبر صلی الله علیه و آله برای آنان برشمرد. یهودیان گفتند از کجا بدانیم معجزات پیامبر همان گونه است که تو برشمردی؟ موسی بن جعفر گفت ما چگونه بدانیم که معجزات موسی علیه السلام همان گونه است که شما میگویید؟ گفتند ما آنها را از نقل راستگویان دریافتهایم. موسی بن جعفر گفت درستی آنچه برای شما گفتم را از آن جهت دریابید که کودکی آنها را بازگو کرده که نه از کسی علم آموخته و نه از ناقلان اخبار شنیده، بلکه خداوند دانش را به او تلقین کرده است.
یهودیان شهادتین را بر زبان جاری کردند و به امامت امامان شیعه گواهی دادند. سپس امام صادق پیشانی موسی بن جعفر را بوسید و فرمود: أَنْتَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي (تو امام پس از من هستی).
منبع:
حمیری، قرب الاسناد، انتشارات آل البیت
غدیر از زبان حضرت زهرا(س)
ابوالخیر محمد جزری شافعی (متوفّای 833 ق.) در کتاب أسنی المطالب فی مناقب سیّدنا علیّ بن ابی طالب با سند بسیار زیبایی، حدیث غدیر را از حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین نقل می کند:
فاطمه، دختر امام علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام از عمّه هایش فاطمه، زینب و امّ کلثوم، دختران امام موسی بن جعفر علیه السلام نقل می کند که آنان فرمودند: فاطمه دختر امام صادق علیه السلام از عمّه اش فاطمه، دختر امام محمدباقر علیه السلام و او از عمّه اش فاطمه دختر امام زین العابدین علیه السلام نقل می کند که فاطمه و سکینه دختران امام حسین علیه السلام از عمّه شان امّ کلثوم دختر امیرمؤمنان علیه السلام نقل می کند که مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر مکرّم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به مردم فرمود:
«أنسیتم قول رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم یوم غدیرخم: من کنت مولاه فعلیّ مولاه و قوله صلی الله علیه و آله وسلم : أنت منی بمنزلة هارون من موسی؛ آیا کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را فراموش کردید که در روز غدیر خم فرمود: «هرکس را که من مولای او باشم، پس علی نیز مولای اوست.»؟ و کلام دیگر رسول رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم که فرمود: «یا علی! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسی علیه السلام می باشد.»؟!
نکته قابل توجه در این حدیث، اهتمام خاندان اهل بیت علیهم السلام به حدیث غدیر و حفظ آن است، به گونه ای که پاسداری از حریم ولایت با نقل مستمرّ حدیث غدیر در میان آنان و فرزندانشان، یک سیره دائمی شده بود و سعی و کوشش آن بزرگواران برای روشن ماندن چراغی که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در غدیرخم مشتعلش ساخته بود، بسیار جدّی و قابل تأمّل است.
در حقیقت، این اهتمام و جدّیت، میراثی بود که از حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به آنان رسیده بود. و درسی بود که از مکتب آن بزرگوار تعلیم دیده بودند؛ زیرا ایشان یگانه مربّی دفاع از ولایت بود که با منطق بسیار مستحکم خود و با صلابت و استواری غیر قابل وصف خود، راه پر افتخار حمایت از ولایت را گشود، و اهل بیت علیهم السلام و خاندان پربرکتشان نیز بهترین رهروان این راه شدند و با مجاهدت های طاقت فرسای خود این امانت را به نسل های بعد و در نهایت به ما و آیندگان سپردند.
نکته مهمّ دیگر حدیث، این است که امامان معصوم علیهم السلام در تعلیم و تربیت فرزندان خود، فرقی بین دختران و پسران نمی گذاشتند و همه آنان را از سرچشمه معارف ناب اسلامی سیراب می ساختند و بار مسؤولیت حفظ امانت های الهی و یادگارهای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و فاطمه زهرا علیهاالسلام را بر عهده آنان می گذاشتند و آنان نیز با شایستگی، این امانت ها را به نسل های بعدی انتقال می دادند. این حدیث، نمونه ای از احادیث «فاطمیّات» است و نمونه های فراوان دیگری نیز در ابواب مختلف وجود دارد.
منبع:
مجله فرهنگ کوثر، تابستان۸۲، ش۵۸
نیت در غدیر
?امیرالمؤمنین علی علیه السلام به مالک بن حبیب که به دستور حضرت در کوفه مانده بود و نمی توانست در جنگ صفین شرکت کند فرمود:” اگر دلت با ماست، هم ثواب کاری که اینجا انجام میدهی را می بری و هم در ثواب ما شریک هستی.”
?امیرالمؤمنین در نهروان هم فرمود کسی که دلش با من است، تا قیامت در لشکر من است. حتی روایت است کسی به نهروان آمد گفت: من دیر رسیدم حضرت برای آنکه بفهماند، گفت: ” دلت با ما بود؟”
گفت:” معلوم است، دلم می خواست یک نفس در لشکر شما بزنم.
حضرت فرمود: سهم خودم را از غنائم به ت می دهم! یعنی اینقدر تو را شریک می کنم که بدانی هرکس دلش با من باشد، رسماً رزمنده ی رکاب من است.
?بر اساس همین روایات نتیجه می گیریم اگر امروز خالصانه نیا کنیم که برای غدیر و امیرالمؤمنین علی علیه السلام کاری کنیم، در کارنامه ما روز قیامت می نویسند، رزمندگی و جهاد در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام در صفین و جمل و نهروان!!!!
حاجت الاسلام و المسلمین کاشانی