رقیه، برهانی بر حقانیت امام حسین علیه السلام
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ! يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي!
?او نماد مظلومیت وغربت حق در زمانه پس از رحلت پیامبر است، او رسواکننده سیاه کارانی است که داعیه جانشینی رسول خدا را سر دادند ولی رفتارهای دشمنانه شان اوج توحش و سنگدلی دژخیمان دستگاه بنی امیه را برای همیشه تاریخ به اثبات رساند، و رقیه کوچک فاتح شام و سفیر بزرگ عاشورا در این سرزمین شد.
?قبر نورانی حضرت رقیه(سلام الله علیها) در سوریه نه تنها نماد مظلومیت خاندان اهل بیت(علیهم السلام) است؛ بلکه پرچم هدایتی است برای همه نسلهای آیندهای که به زیارت این مرقد و شخصیت ارزشمند میروند .
?سالروز شهادت دختر گرامی امام حسین (علیه السلام) را می توان با توجه به کودکان و روحیه لطیف آنها در جامعه کنونی ارج نهاد و مظلومیت و ستم آنان را فریاد کرد؛ چرا که در هر دین و آئینی، خواه آسمانی باشد و خواه غیر آسمانی، کودکان موجوداتی عزیز و بی گناه بشمار می روند و تجاوز به حد و حدود آنها را از اخلاق انسانی بدور می دانند. در هیچ نقطه ای از هستی و هیچ اندیشه ای، کشتن طفل بی گناه را بر نمی تابد. به عبارت دیگر، در تمامی مذاهب و ادیان از کودک به عنوان امید و تحرک، زیبایی و سمبل صداقت و عصمت و فطرتِ پاک کودکانه یاد می شود؛ و سازمان های بین المللی با داعیه دفاع از حقوق کودک، روزی را به نام او اختصاص می دهند اما امروز کودکان بیشماری در یمن، بحرین، فلسطین، سوریه، لیبی ، تونس ، مصر و … در بدترین شرایط های ساخت دست بشر روزگار می گذرانند.
?مشاهده تصاویر دلخراش کودکان بر ویرانه ها و خرابه ها از ماهواره ها و شبکه های تلویزیونی، خاطره مظلومیت دختر گرامی امام حسین (علیه السلام) را زنده می کند و این پیام را می رساند که تنها راه رهایی از سلطه جهان خواران، مقاومت، ایستادگی و دفاع از کرامت انسانی است.
گرچه آن طفل سه ساله تاب در پیکر نداشت
تاب سیلی داشت تاب دیدن آن سر نداشت
تا سرخونین بابا را در آغوشش گرفت
بر لب او لب نهاد و از لبش لب برنداشت
ویژگی های دفاعی مقدس
حماسه دفاع مقدس برکات و دستاوردهای بی نهايتی را برای ملت ايران به ارمغان آورد. جهاد و شهادت مردمان با ايمان و مخلص اين سرزمين، ستونهای نظام اسلامی را تا مدتها مستحکم نمود، که ویژگی های بسیاری دارد و به برخی از ویژگی های آن میپردازیم؛
1. دفاعی بودن
بی تردید، مقدس ترین جهاد، جهادی است که به عنوان دفاع از حقوق انسانی صورت گرفته باشد. در جنگ تحمیلی، رژیم بعث عراق، جنگی ناخواسته را به کشور ما تحمیل کرد و با نادیده گرفتن استقلال سرزمین ما به ایران اسلامی تجاوز کرد. از این رو، مردم غیرتمند ایران، در دفاعی مقدس، از حق خود که دفاع از استقلال سرزمین و هویت دینی ـ ملی خود بود، دفاع کردند.
۲. معنویت جبهه های جنگ و دفاع مقدس
از جلوه های معنویت در دفاع مقدس، حالت تضرع، استغاثه و راز و نیاز عارفانه رزمندگان اسلام بوده است. دفاع مقدس، فرصت نمایش خالصانه ترین و زیباترین مناجات ها و دعاها را پدید آورد. در کنار نماز و قرآن، دعا وسیله دیگری بود که یاد خدا را در دل رزمندگان زنده نگاه می داشت، به آنان قدرت روحی می بخشید و تحمل سختی های نبرد را برای آنان آسان تر می ساخت.
۳. استقامت رزمندگان و فرماندهان در نبرد
فرماندهان در سخنان خود درباره دفاع مقدس، به پایداری و مقاومت رزمندگان در عملیات های مختلف اشاره کردند و آن را از علت های پیروزی لشکر اسلام برشمرده اند. سردار شهید، مهدی زین الدین، درباره مقاومت و ایستادگی و تأثیر آن در پیروزی می گوید: «تنها کسانی که در صحنه نبرد راست قامتانند که به خداوند اتکال نمایند و با توکل بر او پیش بتازند. نه در سختی ها و نه در پیروزی ها، در هیچ کجا از یاد او غافل نشوند و محکم و مقاوم چون کوه بایستند و دشمن را از پای درآورند و این صفت فقط مخصوص رزمندگان اسلام است. در هیچ کجای دنیا آن کسانی که اعتقاد به خداوند و اعتقاد به معاد روز قیامت ندارند، نمی توانند دارای چنین مقاومت و ایستادگی باشند. رمز پیروزی صحنه نبرد، مقاومت و ایستادگی است».
۴. شجاعت فرماندهان در دوران دفاع مقدس
شجاعت فرماندهان، در دوران هشت سال دفاع مقدس، مثال زدنی بود. یکی از رزمندگان، از شجاعت سردار شهید مهدی باکری در عملیات فتح المبین چنین سخن می گوید: «شب عملیات، هفت ساعت راه باید می رفتیم تا به منطقه می رسیدیم و دشمن را غافل گیر می کردیم. حدود شش ساعت راه رفته بودیم که یک دفعه متوجه شدیم راه را گم کرده ایم. به شدت مضطرب شده بودیم. با چند نفر به جلو رفتیم تا راه را پیدا کنیم. من متوجه شدم یک نفر از جلو می آید. با خود گفتم حتما دشمن است. صدا کردم کیستی؟ گفت: من باکری هستم، فورا به عقب برگرد و نیروها را بیاور. شاید کسی باور نمی کرد او جلوتر از ما رفته، دشمن را دور زده و آمده بود ما را هم ببرد. بعد به ما گفت: نترسید، همه نیروهای دشمن خواب هستند».

۵. بزرگواری و مروّت در حال قدرت
از نمونه های بزرگواری رزمندگان در دفاع مقدس، خودداری از بمباران و گلوله باران مناطق مسکونی عراق بود. خلبانان و نیروهای توپ خانه می توانستند مناطق مسکونی را به عنوان مقابله به مثل ناامن سازند و دشمن را با مشکلی جدی رو به رو کنند، ولی پای بندی آنان به ارزش های اخلاقی، سبب می شد در طول هشت سال دفاع مقدس هیچ گاه از این حربه استفاده نکنند.
۶. بی اعتنایی به دنیا
از ارزش هایی که رزمندگان اسلام در دفاع مقدس بدان متصف بودند، بی اعتنایی به دنیا و مظاهر فریبنده آن است. رزمندگان اسلام در دوران نوجوانی و جوانی و اوان ظهور خواسته های بی شمار مادی، به همه لذت های دل فریب دنیا پشت پا زدند و حضور در جبهه و دفاع از میهن و نظام اسلامی را برتر دیدند. بی گمان، بدون دل بریدن از دنیا و دل بستن به آخرت، رزمندگان هیچ گاه توفیق آفرینش حماسه های سترگ و ماندگار دفاع مقدس را نمی یافتند.
۷. شهادت طلبی رزمندگان در دفاع مقدس
از عوامل پیروزی آفرین در صحنه نبرد، خطرها را به جان خریدن و به پیشواز مرگ سرخ رفتن است. ترس از مرگ و اشتیاق به زنده ماندن، با روح جنگ جویی و رزمندگی ناسازگار است. یکی از ارزش هایی که رزمندگان اسلام با تکیه بر آن توانستند پیروزی های بزرگی را برای جبهه حق به ارمغان آورند، شهادت طلبی است. رزمندگان اسلام از آن جا که دفاع در برابر تهاجم بعثیان را مقدس می دانستند و کشته شدن در این راه را برای خود، مرگی سعادت آفرین و افتخارآمیز ارزیابی می کردند، نه تنها از دادن جان دریغ نمی ورزیدند که شیفته آن بودند. شهادت طلبی رزمندگان اسلام به عنوان عامل مؤثر معنوی، از امتیازهای جبهه حق در برابر جبهه باطل بود.
منبع؛
بخش فرهنگ و هنر بیتوته
نحسی ماه صفر؛ حقیقت یا خرافه؟؟؟
?در دو ماه محرم و صفر به دلیل مصیبتهای وارده بر خاندان نبوی، پیروان اهل بیت(علیه السلام) عزادار هستند اما این عزاداری به معنی نحسی نیست.
?مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در ابتدای کتاب المراقبات خود درباره ماه صفر گفته است که نحس بودن در ماههای اسلامی وجود ندارد، بلکه این نحسی را ما فقط در برخی از ساعات داریم که میگویند از انجام امور خیر و مبارک اجتناب کنید. به همین سبب حق نداریم ماه صفر را نحس بدانیم، چرا که این نحسی خرافه و بدعتی غلط است که از شامیان به ارث رسیده است.
?پس از ورود کاروان اسراء به کوفه و شام، مردم آن بلاد، آنها را خارجی خواندند و بسیار مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و مصیبتهای بسیاری در دربار یزید لعنت الله علیه بر آنها وارد شد، به همین جهت این ماه را نحس میدانیم، اما همانطور که گفته شد ماه صفر نیز مانند دیگر ماهها رقم خورده و نحسی ندارد. البته باید در نظر داشت که در دو ماه محرم و صفر بنا به شهادت ائمه اطهار (علیهم السلام) و مصیبتهای خاندان نبوی، اهل بیت (علیهم السلام) عزادار هستند، اما این عزاداری به معنی نحسی نیست و شامیان در بدعتی اشتباه جعل حدیث کردند و ماه صفر را نحس محسوب کردند.
?ماه صفر به خاطر خرافاتی که وجود دارد، آن را نحس مینامند، وگرنه این ماه الهی به دلیل مصیبتهای سنگینی که بر اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده، سخت است و میگویند هم درد با ائمه اطهار (علیهم السلام) باشید. همچنین سفارش شده در این ماه فراوان صدقه بدهید و دعای ماه صفر را بخوانید.
?روایت نحسی ماه صفر به دلیل هجمه افکارهای عمومی است و نه ماه صفر و دیگر ماه های سال نحوستی ندارند و این روایات از انحرافات دین است.
حسین(ع) در نغمه های دلتنگی شهریار
یکی از این شعرای معاصر متعهد و انقلابی کشورمان، سید محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار است که در وصف اهل بیت(علیهم السلام) و انقلاب اسلامی، و به خصوص سیدالشهدا(علیه السلام) و عاشورا شعرهای ماندگاری سروده است. شهریار برای محرم نغمههای بسیاری سرود و در قطعه شعری با نام (کاروان کربلا) در وصف سالار شهیدان امام حسین علیه السلام میسراید:
?شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین / روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
?از حریم کعبۀ جدّش به اشکی شست دست / مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین
?میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم / بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
?پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست / اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
?بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب / کس نمیداند عروسی یا عزا دارد حسین
?دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز / با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
?شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا / جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
?اشک خونین گو بیا بنشین به چشم “شهریار” / کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین شهریار پس از پیروزی انقلاب اسلامی با اشعاری چون تشریف قبول و مقام رهبری با جان و دل همنوایی با انقلاب را آغاز کرد، چنانکه باز خود میگوید: «تا سالهای آخر عمر هیچگاه از جهاد قلمی باز نایستادهام» و در حقیقت این مسایل همان ایمان و اعتقادی وی را به معارف اسلام و عرفان نشان میدهد.
عکس امام حسین علیه السلام در موزه
?انتساب این نقاشی به امام حسین علیه السلام، نه تنها کذب است، بلکه افترای به ایشان نیز میباشد.
?سابقه نشر عکسها و پوسترهای این نقاشی در تهران و سپس سایر شهرها، به دههی اولانقلاب میرسد. در همان ابتدای امر، به سرعت تکذیب گردید و جمع شد.
?اما امروزه گستردگی امکان ارتباطات و نشر در فضای مجازی، فرصت و شرایط بهتری را برای شایعهپراکنی و نشر اکاذیب مساعد نموده است، از این رو عوامل اصلی، به سرعت و با کار شبانهروزی، نه تنها هر آن چه در دهههای گذشته شایع شده بود را تکرار و برای نسل جدید ارسال میکنند، بلکه از لا به لای کتابها، شایعات و شبهاتی که حدود هزار سال پیش مطرح شده بود را نیز نشر میدهند، چرا که تاکتیک آنان فقط «هجمه» است و اصلاً کاری به قبول، تکذیب، پاسخ، سند و دلیل هم ندارند. البته باید اذعان داشت که متأسفانه عوامیها، زودباوریها و اعتمادهای سادهلوحانه و نیز جوّ زدگی برخی از مردم، سبب رونق بازار «دروغ فروشان» گردیده است.
?بیتردید این نقاشی در موزه لوور، هیچ ارتباطی با سر مبارک امام حسین علیه السلام و شکل ایشان ندارد و همین طور سایر نقاشیها و عکسهایی که به نام ایشان و حضرت عباس علیهالسلام و …، ترسیم شده است؛ مضافاً بر این که بر هیچ سندی که منبع آن به مسیحیان و یهودیان صهیونیست غربی ختم شود، نمیشود اعتماد کرد.
?در تأیید سندیت گفتهاند: فلان آقای دکتر کارشناس گفته است که «در آن زمان مردمان تبحر خاصی در نقاشی داشتهاند!” و افزوده: «اگر خون صورت را حذف کنید، و روح زندگی را در آن تصور کنید معلوم میشود که چهره ایشان زیبایی بوده است»؛ اگر چه هر چه رفع و رجوع کنیم، این چهره حتی در تصور هم زیبا نمیشود، اما این که دلیل نشد.
?البته که نقاشان آن زمان تبحر داشتند، البته نه به حد این زمان؛ اما رشد و پیشرفت در علم نقاشی، در زمان امام صادق علیه السلام به مراتب بیشتر بود؛ ایشان نیز به مراتب بیش از سایر امامان در میان مردم رفت و آمد داشتند و چهارهزار شاگرد متبحر را در رشتههای گوناگون علمی تعلیم دادند. شرایط و جوّ سیاسی هم که به مراتب مساعدتر بود …؛ پس چرا هیچ کس ترسیمی از صورت ایشان یا سایر امامان ارائه نداد و هر چه عکس و ترسیم وجود دارد، فقط به حضرت علی و امام حسین و حضرت عباس اختصاص دارد؟!
آیا راهب نصرانی، آن شبی که سر را به امانت گرفته بود، فرصت را مناسب دید تا با تمام قصاوت و شقاوت قلب، سر را مقابل رویش بگذارد و نقاشی کند؟
آیا راهب نصرانی، در فرصت مناسب بعدی، آن چه در خاطرش مانده بود را نقاشی کرد؟
آیا هر اثری که قدیمی بود، الزاماً به واقعیت نزدیکتر است؟
?در همان موزه تصویر دیگری نیز منسوب به سر امام علیه السلام و جود دارد که هیچ شباهتی به یک دیگر [به ویژه در مو و محاسن] ندارند و بیشتر شبیه تصاویری است که ابو علی سینا منسوب کردهاند!
?جالب آن که عاملین اولیه نشر آن در فضای مجازی، عکس را با زیر نویسی ، معکوس درج کرده است و هر کس گمان میکند که حالا چه نوشته؟ اما ما وقتی برگرداندیم، دیدیم که نه عربی است، نه عبری و …، بلکه یک متن فارسی میباشد. یعنی همین قدر هم نمیدانسته که فارسی از راست به چپ نوشته میشود! و جالب آن که متن را نه با بسم الله یا سلامی بر ایشان، بلکه با «هو الباقی» شروع کرده است که رسم جدید در اطلاعیههای ترحیم میباشد.
?نکته:
عزیزان دقت کنند که حواسها از باطن به ظاهر جلب نشود. آری امام حسین علیه السلام زیبا بودند، حضرت عباس علیه السلام نیز زیبا بودند و حضرت علی اکبر علیه السلام نیز شبیه پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله بودند، اما ما چه میدانیم که آنها چه شکلی بودند؟ و اگر هر شکل دیگری هم بودند، فرقی نمیکرد.
در قرآن کریم، احادیث و اقوال، از زیبایی حضرت یوسف علیه السلام بسیار یاد شده است، اما ترسیمی از او وجود ندارد که مثلاً چشم و ابرویش چه شکلی بوده است و البته زیبایی ایشان، از ادله اثبات عقلی نبوت ایشان نمیباشد چنان که در مورد حضرت موسی، هارون، ایوب، یعقوب و … نداریم که زیبا بودند یا نبودند، اما نبی الله بودند.
?آن چه نهضت کربلا را به صورت پویا و زنده نگهداشته، زیبایی ایمان و سیرت آن بزرگواران میباشد و نه زیبایی صورت آنها - و آن چه به ضرب شمشیرها، نیزهها و سنگها مجروح شد و زیر سمّ اسبان لِه شد، صورتها بود و نه سیرتها.
منبع؛
@x_shobhe3