قدم بردار جابر (قدم آخر)
جابر و عطیه در راه برگشت بودند،که سیاهی کاروانی از دور معلوم شد. ایستادند و مردد ماندند. جابر به غلامش گفت: «برو از آن کاروان خبری بیاور. اگر از جماعت عمر بن سعد باشد، باید مدتی در این حوالی پنهان شویم. اگر کاروان زینالعابدین علیهالسلام باشد، به… بیشتر »
3 نظر