مادرِ ماه به روایت لبابه
مهربانتر از مادر، محرمتر از خواهر، مقاومتر از کوه، زیباتر از حور و روحنوازتر از نسیم صبح… این صفات نادره، تنها چند شاخه گل از گلستان وجود مادر همسرم، فاطمه امالبنین است.
آن قدر مؤدب و محجوب و آرام است که جز به وقت ضرورت سخن نمیگوید و در عین هیمنه و شکوهمندی، چنان لطیف و نجیب است که بیترس از ملامت و سرزنش، میتوانی ساعتها با او سخن بگویی و به تمام اشتباهات و خطاهایت اعتراف کنی.
وقتی همسرم عباس، با لبخند از سختگیریهای مادرش در تربیت فرزندان میگفت و میگفت که مادرش نخستین مربی شمشیرزنی و تیراندازی او و برادرانش بوده، نمیتوانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بینقص لطافت و زنانگی، نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد. همواره صحبتهایی از این دست را ترفندی از جانب همسرم میدانستم که شاید میخواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد.
امروز در بازار مدینه، با دو زن مسافر از قبیله بنیکلاب ملاقات کردم. وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیهام، با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل او، اولین سؤالشان، مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد: هنوز هم شمشیر میبندد؟
- شمشیر؟! نه.
- پس برادرش درست میگفت که از بعد ازدواج، تغییر کرده.
- یعنی میگویید مادر همسرم جنگیدن میداند؟!
از حیرت، سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذرخواهی از خنده بیاختیار و بیمقدمهشان، روی مرا بوسید و گفت: شما دختران شهر چه قدر سادهاید. قبیله ما - بنیکلاب - به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریباً تمام زنان قبیله نیز کمابیش با شمشیرزنی، تیراندازی و نیزهداری آشنایند. اما فاطمه از نسل «ملاعب الاسنه» (به بازی گیرنده نیزهها) است و خانوادهاش نه فقط میان قبیله ما و کل اعراب، بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند. فاطمه در شمشیرزنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند.
بعد در حالی که میخندید، ادامه داد: هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت. به خواستگاران جسور و نامآور سایر قبایل هم جواب رد میداد. وقتی ما و خانوادهاش از او میپرسیدیم که چرا ازدواج نمیکنی؟ میگفت: مردی نمیبینم. اگر مردی به خواستگاریام بیاید، ازدواج میکنم.
من که انگار افسانهای شیرین میشنیدم، گویی یکباره از یاد بردم که این، بخش ناشنیدهای است از زندگی مادر همسرم. لذا با بیتابی پرسیدم: خوب، بگویید آخر چه شد؟!
زن در حالی که از خنده ریسه میرفت، گفت: هیچ آن قدر منتظر ماند تا مویش همرنگ دندانهایش شد و ناکام از دنیا رفت! … خوب، معلوم است که آخرش چه شد. وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمؤمنین علی - که رحمت و درود خدا بر او - به خواستگاری فاطمه آمد، او از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت: خدا را سپاس من به «مرد» راضی بودم ولی او «مرد مردان» را نصیب من کرد.
■■■■■■■■■■■■■■■■
منبع:
برشی از کتاب ماه به روایت آه
بَکَت وَ بَکَی
در روایت هست زن هایِ پرستار، خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها بودن که حال ایشان خراب شد … بیهوش شد … اولین کاری که به ذهنشان رسید گفتند برویم علی را خبر کنیم … از خونه آمدند بیرون سراسیمه، مضطرب … در روایت هست امیرالمؤمنین علیه السلام زن ها را بین راه دید امیرالمؤمنین علیه السلام با اضطراب فرمود:
“مَن خَبَر؟! ” چه خبر شده ؟!
“مَا لِي أَرَاكُنَ مُتَغَيَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَ الصُّوَرِ
چرا رنگ هایتان پریده؟ چی شده؟
گفتند:
“أَدْرِكْ ابْنَةَ عَمِّكَ الزَّهْرَاء یا ابالحسن …“
یا ابوالحسن ! اگه یک بار دیگر میخواهی زهرا را ببینی عجله کن … علی آمد وارد منزل شد … در روایت هست امیرالمومنین عبا برداشت … عمامه برداشت … سر فاطمه را به دامن گرفت … اول صدا زد :
“يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ ….” جواب نداد … امیرالمومنین دوباره نگاه کرد؛ فرمود:
“يَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِي طَرَفِ رِدَائِهِ وَ بَذَلَهَا عَلَى الْفُقَرَاءِ …“
“فَلَمْ تُكَلِّمْهُ …“جواب نداد …
با هر اسمی با هرتعبیری صدا زد زهرا … جواب نداد …چشم ها رو باز نکرد …
جمله ای گفت که دل حضرت به رحم آمد صدا زد: “یا فاطِمَه! أَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب …” فاطمه جان !من علی هستم … من پسر عموی تو علی بن ابیطالب هستم…
روایت هست: ” فَفَتَحَتْ عَيْنَيْهَا…” بی بی چشم ها را باز کرد …
خواهم که اشک غربت از چهره ات بگیرم
شرمنده ام که دیگر دستم توان ندارد …
وقتی چشم ها را باز کرد روایت نوشته :” وَ بَكَتْ وَ بَكَى…” هر دو شروع کردن با هم گریه کردن … امیرالمومنین فرمود :چی شده ؟! عرضه داشت: “إِنِّي أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِي لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ ….” علی جان مرگ در مقابل دیدگانم میبینم…
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
منبع:
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج43، ص 178-179
بزرگمردِ انقلابی
مقام معظم رهبری(مدظله العالی): سردار رشید اسلام متعلق به جناح ،گروه یا حزب خاصی نبود او با رعایت تقوای دینی و سیاسی توانسته بود محبوب قلوب همه دلداگان مکتب امام خمینی از هر نژاد، مذهب و قومیت شود، که تبلور همه این ها در اخلاص این شهید راه اسلام بود.
بنابه فرموده حضرت آقا، این بزرگ مردِ عرصه شهادت، در انقلاب ذوب و به شدت انقلابی بودند، انقلاب و انقلابی گری خط قرمز او بود و پایند به انقلاب و امام راحل بودند و همه عمر خود را در جهاد گذراند و در همه میدان ها نه خستگی، نه سرما و گرما در او اثر داشت و نه از دشمن پروا داشت و داوطلبانه به دهان خطر می رفت. مقام معظم رهبری در این یک سال، بیشترین تکریم و تعظیم را از این شهید فداکار داشتند و بیش از ۶۰ جمله، حضرت آقا از فضایل حاج قاسم فرمودند که درباره هیچ شهیدی این حجم سخنان را نداشتند.
? شهید حاج قاسم سلیمانی: “اگر امام خمینی (رحمه الله علیه) و اکنون رهبری یک انار نصف کنند و بگویند نصف انار حرام است، من دلیلش را سوال نمیکنم” این اوج ولایت مداری است و مانند؛ عبدالله بن ابی یعفور از شاگردان مخلص امام صادق (علیه السلام) است، آنجا که امام صادق (علیه السلام) در موردش فرمود: “نمی شناسم کسی مثل عبدالله بن ابی یعفور کاملا مخلص باشد.” و دو بار امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: “رحمک الله؛ خداوند تو را مشمول رحمتش قرار دهد. ”
? جمله معروف سردار؛ ” اگر علم جهان یک طرف و مقام رهبری یک طرف باشد، من مطمئناً طرف آیت الله خامنهای میروم"، همانند عمر بن حمق، شهیدی که در راه عشق امیرالمؤمنین علیه السلام به دست معاویه به شهادت رسید، آن جا که به مولا علی (علیه السلام) فرمود: “با تعصب سراغت نیامدیم و خدا و نور و معنویت را در شما دیدیم و دیگران هم اگر دعوت کنند و دنیا را بدهند، طرفشان نمیرویم و دستور، دستور شما است.”
? شاخصه های انقلابی گری، در اعمال، رفتار و سخنانِ سردارِ سرافراز شهید حاج قاسم سلیمانی نمود پیدا میکرد، او مرد بزرگی بود که به جِد، اخلاص، شهادت و جهادش برای همه ما به تعبیر قرآن کریم “الذین یبلغون رسالاتهم” الگو است.
سلام و درود بر حاج قاسمی که مطیع امر رهبری بود و میشنید و اجرا میکرد و تکریمها از سوی رهبری نشان از اوج ولایت مداری وی بود.
?اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا?
سردارِ شهید و انقلابی گری
?شهید سردار سلیمانی را بر اساس چه شاخص هایی، یک فرد انقلابی می دانیم؟
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) پنج شاخصه مهم انقلابی گری را بدین شرح بیان می کنند:
۱. پایبندی به اصول اساسی اسلام و انقلاب
مقام معظم رهبری(مدظله العالی): یکی از مبانی اساسی و ارزش های اساسی نظام اسلامی عبارت است از حمایت از محرومان. یکی دیگر حمایت از مظلومان، در هر نقطهی عالم است. این ها ارزشهای اساسی انقلاب است؛ از این ها نمیشود صرفِ نظر کرد. اگر کسی، کسانی یا جریانی نسبت به محرومین بیتفاوت باشد، یا نسبت به مظلومان عالم بیتفاوت باشد، این شاخص در او وجود ندارد.
در این چهل سال از عملکرد و فعالیت شهید سلیمانی دیده شد، جز این نبود چه آن که در زمان طاغوت و رژیم پهلوی و چه پس از پیروزی انقلاب در صحنه به صحنه ولحظه به لحظه دست از حمایت از محرمان در بُعدهای اقتصادی ،اجتماعی، فرهنگی، نظامی و حتی بعضی موارد مانند سیل سال گذشته در خوزستان، با حضور خود در این مناطق به کمک مصیبت دیدگان و آسیب دیدگان این منطقه پرداخت.
۲. هدف گیری آرمان های انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها
مقام معظم رهبری(مدظله العالی): نقطهی مقابل این مسئله، تنبلی و محافظهکاری و ناامیدی است. بعضی سعی می کنند جامعه را و جوان های ما را دچار ناامیدی کنند، بگویند «آقا فایدهای ندارد، نمیشود، نمیرسیم؛ چهجوری ممکن است با اینهمه مخالفت، با اینهمه دشمنی»؛ این نقطهی مقابل آن شاخص دوّم است. این شاخصه گویای این است که هرگز از رسیدن به آن اهداف بلند و آرمان های بلند؛ ناامید نشویم و در مقابل فشارها منصرف نشویم.
یکی از شاخصه های بارز سردار رشید اسلام این بود که برای یک لحظه هم از کار و فعالیت دست نکشید و از شرق تا غرب کشور مرهون تلاش ها و فعالیت های ایشان است و این تلاش ها محدود به درون مرزهای جمهوری اسلامی ایران نمی شود و اثر فعالیت ها و اقدامات این شهید عزیز از شرقی ترین تا غربی ترین نقطه خاورمیانه را شامل می شود. او مردی بود که شبانه روز، وقت و بوقت و به قول خود شهید از روز اول تجاوز 33 روزه رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان در کنار رزمندگان اسلام حضور داشت.
حاج قاسم شجاع بود، چه در جبهه ۸ ساله و چه در دفاع از حرم، این یکی از نعمتهای خداست که خدا دلی، چون شیر به او داده بود و بنا به فرموده رهبری “سردار به دهان خطر میرفت. “
۳. پایندی به استقلال کشور
منظور مقام معظم رهبری(مدظله العالی) از پایبندی به استقلال کشور، مستقل بودن در همه جهات است و استقلالی تک بعدی نیست؛ بلکه استقلال داخلی، منطقه ای، جهانی و بین المللی است.
یکی از مشخصات و ویژگی های سردار شهید سلیمانی این بود که در طول عمر بابرکت خود از همان ابتدای انقلاب تلاش کرد که ایران، در همه ابعاد استقلال داشته باشد و این هدف را با حضور در جبهه های حق علیه باطل به خوبی نشان داد. و علاوه بر استقلال کشور به استقلال امت اسلامی و به ویژه منطقه غرب آسیا می اندیشد و برای استقلال امت اسلامی مرز نمیشناخت و و برای ایشان استقلال مسلمانان اهمیت و جایگاه خاصی داشت.
۴. حساسیت در برابر دشمن، نقشه دشمن و عدم تبعیت در برابر آن
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی): باید دشمن را شناخت، نقشهی او را فهمید، از تبعیت دشمن سر باز زد، که این عدم تبعیت را قرآن، جهاد کبیر نامیده است.
مقام معظم رهبری در پیامی که به مناسبت شهادت سردار صادر کردند، فرمودند: جهاد سردار شهید قاسم سلیمانی جهاد بزرگی بود و خداوند نیز شهادت او را شهادت بزرگی قرار داد. حاج قاسم باید همینجور به شهادت میرسید. خوشا بهحال حاج قاسم که به آرزویش رسید، او شوق شهادت داشت و برای آن اشک میریخت و داغدار رفقای شهیدش بود.
همچنین فرمودند: در شناخت دشمن نباید اشتباه کرد.(بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار مردم قـم - 18 دی 1398)، یکی از افرادی که به درستی، در هر عرصه ای از جمله نظامی، سیاسی و حتی اقتصادی دشمن را به خوبی شناخت سردار سلیمانی بود و شناخت دقیق این شهید عزیز از سیاست ها ،اقدامات و ترفتندهای ایشان، باعث شکست های چندین باره دشمن در کشور و مخصوصا در منطقه شد، و در نهایت دست به قمار بزرگی زدند و ایشان را بصورت فیزیکی حذف کردند.
۵.تقوای دینی و سیاسی
مقام معظم رهبری(مدظله العالی): این که ما عرض کردیم که باید به آرمانها پایبند بود، اسلام این ها را از ما خواسته است. یک تکلیف دینی است و رعایت آن تقوای دینی است. تقوای سیاسی هم همراه همین است؛ تقوای سیاسی یعنی انسان از لغزشگاههایی که دشمن میتواند از آن استفاده بکند پرهیز بکند.
رهبر انقلاب “مراقبت از حدود شرعی در همه شرایط، حتی در میدان جنگ” را یکی خصوصیات حاج قاسم معرفی کردند: او فرماندهی جنگاور و مسلط بر عرصهی نظامی بود اما در میدان جنگ نیز حدود شرعی را کاملاً رعایت میکرد تا به هیچ کس ظلم و تعدی نشود، آن هم درحالیکه خیلیها در عرصهی نظامی اهل احتیاط و رعایت حدود شرعی نیستند. ویژگی مهم حاج قاسم این بود که در مسائل داخلی اهل حزب و جناح و اینگونه تقسیمبندیها نبود اما بشدت انقلابی و پایبند به خط نورانی و مبارک امام بود و انقلاب و انقلابی گری، خط قرمز جدی او بود. حاج قاسم واقعاً ذوب در انقلاب بود و برخی سعی نکنند که این واقعیت ها را کمرنگ کنند.
منابع:
۱. بیانات رهبر معظم انقلاب درمرقد مطهر امام خمینی (ره) - 14 خرداد 1395
۲. پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی - 13 دی 1398