مختصری از سیره حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
امام هادی علیه السلام فرمودند:
أمّا إنّک لَو زُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکم لَکنتَ کمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیِّ علیه السلام
(خطاب به یکی از اهالی ری)بدان که اگر قبر عبد العظیم در شهر خودتان را زیارت کنى، همچون کسى باشى که حسین بن على (ع) را زیارت کرده باشد. میزان الحکمه، ح 7984
حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام ، یکی از شخصیت های بزرگ علمی ، عملی و جهادی است که تاکنون آن گونه که شایسته است ، شناخته نشده است .
عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب، مشهور به عبدالعظیم حسنی، شاه عبدالعظیم و سیدالکریم، در پنجشنبه ۴ ربیع الثانی سال ۱۷۳ق، در زمان حکومت هارون الرشید، در مدینه (درباره محل ولادت وی اختلاف است) متولد شد. پدرش عبدالله بن علی قافه و مادرش دختر اسماعیل بن ابراهیم بوده که به «هیفاء» موسوم است. نسب وی به امام حسن مجتبی علیه السلام میرسد. نجاشی از عالمان شیعی میگوید: پس از رحلت وی به هنگام غسل، ورقهای در لباسش یافت شد که نسب وی در آن بدین صورت نوشته بود: من ابوالقاسم فرزند عبدالله، فرزند علی، فرزند حسن، فرزند زید، فرزند امام حسن علیه السلام ابن علی ابن ابیطالب هستم.
درباره برخورد حضرت عبدالعظیم با امامان نقل شده که او هرگاه وارد مجلس امام جواد(ع) یا امام هادی(ع) میشد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دستهای خود را از ردا بیرون آورده بود، به محضر آن امامان سلام عرض میکرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود میخواند و در کنار خویش مینشاند؛ به حدّی که زانوی او به زانوی امام میچسبید و امام، کاملا از احوال او سؤال میکرد. این برخورد موجب حسرت و غبطه دیگران میشد.
ابو تراب رویانی میگوید: شنیدم که ابو حماد رازیمیگفت در سامرا بر امام هادی علیه السلام وارد شدم و از بعضی مسائل حلال و حرام پرسیدم. چون قصد وداع داشتم حضرت فرمود: چنانچه در امور دینی در تشخیص حلال و حرام، مسئلهای بر تو دشوار شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی سؤال کن و سلام مرا به او برسان.
مهم ترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام برابری فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار ، با فضیلت زیارت سیّدالشهدا است .
شیخ المحدّثین ، صدوق ، از محمّد بن یحیی عطّار این گونه نقل کرده که : خدمت امام هادی علیه السّلام رسیدم . ایشان فرمود:«کجا بودی ؟»
گفتم : حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کردم . امام هادی علیه السّلام فرمود :
أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السّلام بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی ، مانند کسی هستی که حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده باشد .
دوران زندگی عبدالعظیم مصادف با شرایط خفقان و سرکوب شیعیان توسط بنی عباس بود. عبدالعظیم نیز همچون پدرانش سالها تحت تعقیب بود. او گرچه زمانی که در مدینه، بغداد و سامرا میزیست روش تقیه را در پیش گرفته و عقیده و مرام خود را پنهان میداشت، ولی با این حال مورد غضب متوکل و معتر بود.
بر پایه گزارش نجاشی و صاحب بن عبّاد ، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در اثر بیماری و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است . در کتاب الشجرة المبارکة در باره سبب وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام آمده :
و قتل بالری و مشهده بها معروف و مشهور (حضرت عبدالعظیم در ری کشته شده و مزار او در آن جا معروف و مشهور است).
همچنین در کتاب المنتخب طریحی آمده :
قیل : و ممن دفن حیا من الطالبین عبدالعظیم الحسنی بالری . گفته شده از جمله کسانی که از خاندان علی بن ابی طالب زنده به گور شده ، عبدالعظیم حسنی در ری است .
در گزارش دیگری به کتاب مشجّرات ابن معیه ، نسبت داده شده که ایشان را با زهر، به شهادت رسانده اند .بنابراین ، هر چند دلیل قاطعی بر شهادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در دست نیست ، لیکن دلیل محکمی بر نفی شهادت ایشان نیز وجود ندارد.
در کتب حدیثی و متون روایی، بیش از صد روایت از عبدالعظیم حسنی آمده است. صاحب بن عباد میگوید: وی کثرت روایت و حدیث دارد و از امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام روایت میکند.
از وی کتابهایی در دست است؛ مانند کتاب «خُطَب امیرالمؤمنین»و کتاب «یوم و لیله» که ظاهرا اعمالی است که بر حسب اخبار ائمه اطهار علیهم السلام با اذکار خاصه روایت شده است و هر مکلفی میتواند در تمام روز و شب از مستحبات و واجبات به جا آورد. همچنین کتابی با عنوان «روایات عبدالعظیم حسنی» نیز شهرت دارد.
منبع: برگرفته از کتاب «حکمت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام » اثر آیت الله محمّدی ری شهری
قیام ۱۵ خرداد طلیعه نهضت امام خمینی رحمه الله علیه
#امام_الشهداء
#امام_مقاومت
#امام_خمینی
#الإمام_الخمینی
#امام_المقاومة
#قیام_خونین
°•°•°بسم رب الشهدا و الصدیقین°•°•°
۱۵ خرداد سال ۴۲ روزی است که با رهبری امام خمینی(ره) آتش زیر خاکستر صبر مردم زبانه کشید و دامان حکومت پهلوی را گرفت و چند سال بعد از آن انقلاب اسلامی را رقم زد.
در ساعت ۱۸ و ۳۰ دقیقه روز عاشورا ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، امام خمینی(ره) برای سخنرانی در مدرسه فیضیه قم حاضر میشود و در سخنرانی خود به صراحت شاه وقت را مورد انتقاد قرار داده و با تشبیه جنایت مدرسه فیضیه به واقعه کربلا حکومت پهلوی را به حکومت یزید تشبیه میکند.
ساعت ۳ بامداد ۱۵ خرداد، چند مأمور در تاریکی شب و پس از محاصرهٔ خانه امام، به درون خانه ریختند و ایشان را دستگیر کرده و ابتدا به بازداشتگاه باشگاه افسران و سپس غروب روز بعد، به زندان قصر واقع در تهران بردند.
روز ۱۵ خرداد، خبر دستگیری امام ابتدا در قم و سپس در شهرهای دیگر به سرعت میپیچید. مردم در تهران، قم، شیراز، مشهد و ورامین و…. به خیابانها آمدند و شعارهایی نظیر «یا مرگ یا خمینی» سرمیدادند. مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر هستند و برای سرکوب کردن این قیام به روی تظاهرکنندگان تیراندازی میکردند.چندین نفر کشته و زخمی شدند. تظاهرات تا دو روز بعد از ۱۵ خرداد نیز ادامه یافت. نقطه عطف آغاز انقلاب اسلامی رقم خورد. امام ۱۵ خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکند.
روزی که با رهبری امام خمینی(ره) آتش زیر خاکستر صبر مردم زبانه کشید و دامان حکومت پهلوی را گرفت و چند سال بعد از آن انقلاب اسلامی را رقم زد. انقلابی که با پافشاری امام بر آرمان هایش رقم خورد که باید این آرمان ها برای مجلس، دولت و مردم یادآوری شود.
این قیام و خون هایی که در آن مظلومانه ریخته شد منجر به پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش های امام راحل شد که باید برای همه اقشار و دولت مجدد بیان شود.
هنوز هم شاهد ادامه مسیر انقلاب و حفظ خون شهدا هستیم که امیدورایم این قیام به ظهور منجی عالم بشریت مهدی(عج) سرعت بخشد. ان شاءالله
اهمیت خانواده در سیره امام خمینی رحمه الله علیه
°•°• هو المحبوب •°•°
#رحلت_امام
#روح_خدا
#روح_الله
امام در برخورد با اعضای خانواده رفتاری داشت که می شود چندین جلد کتاب به تحریر درآورد. برای مثال گاهی خانم برای جلسات، مهمانی، دکتر و… به بیرون از منزل تشریف می بردند؛ و به علت برخورد با ترافیک یا طولانی شدن جلسه دیر برمی گشتند، امام تصور می کردند که خانم برای نهار بر می گردند. چندین بار پیش آمده که خانم تا ظهر برنگشت. از طرفی نهار و نماز و کلیه کارهای امام روی برنامه معینی بود. نماز ظهر و عصر امام حدود ساعت ۱۲:۵۵ دقیقه تمام می شد و زمانی که برای ناهار به اندرون می رفتند حدود ساعت ۱۳ بود. ناهار حاضر بود ولی خانم هنوز به منزل نرسیده بود. از امام می پرسیدند: آقا غذا آماده است، بیاوریم، امام می فرمودند: صبر کنید خانم بیاید. ده دقیقه که می گذشت با آیفون از ما می پرسیدند: خانم کجاست؟ ما هم به وسیله بی سیم با راننده تماس می گرفتیم و از وضعیت خانم جویا می شدیم و جواب می رسید که در فلان نقطه شهر هستند و حدود ۱۵ دقیقه دیگر می رسند. ما هم به اطلاع حضرت امام می رساندیم.
امام پس از پرس و جو از وضعیت خانم صبر می کردند تا ایشان به منزل بیایند و ناهار را با هم صرف کنند.
وقتی خانم بر می گشتند، از این که امام را منتظر گذاشته بود، شرمنده می شد و به امام می گفت: آقا شما نهار خودتان را میل می فرمودید، من بعداً می خوردم، امام هم می گفتند: شما نفرموده بودید که تشریفنمی آورید و اگر باز هم تشریف نمی آوردید صبر می کردم.
خانم پس از بازگشت ریز کارها و برنامه ها را برای امام تعریف می کرد و امام هم با صبر و حوصله به حرف های خانم گوش می دادند.
من چندین بار شاهد بودم که امام به خانم سلام می کردند و جلوی پای او بلند می شدند. خانم می گفت: من اگر گاهی بخواهم به آقا سلام کنم باید یک جوری ایشان را گیر بیندازم و سلام کنم.
پزشکان نقل می کنند: هر وقت خانم یا خانواده به ملاقات امام می آیند حال امام از دیگر مواقع بهتر است. این گفته ها بر اساس مشاهداتشان از طریق مانیتور بود. امام در حفظ محرم و نامحرم نیز تعصب زیادی داشتند. حتی در بیمارستان، زمانی که خانم یا هر یک از اعضای خانواده پیش امام می آمدند، می فرمودند: همه بیرون بروند. این مطلب را به پزشکان هم می گفتند.
منبع: کتاب خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی
گوشه ای از جنایات وهابیت در هشتم شوال المکرم
◾️در هشتم شوال سال ۱۳۴۴ چه گذشت:
▪️ ويرانى قبور ائمه بقيع عليهم السّلام .
▫️در اين روز در سال ۱۳۴۴ ه’ قبور ائمه بقيع عليهم السّلام و نيز قبر حضرت حمزه در احد به دست وهابيون تخريب شد.
? وهابيّت علاوه بر قبور مطهّر ائمه معصومين عليهم السّلام، ديگر قبور را هم تخريب نمودند كه عبارتند از:
⭕ قبر منسوب به فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها،
⭕ قبر مطهّر فاطمه بنت اسد سلام اللَّه عليها مادر أمير المؤمنين عليه السّلام،
⭕قبر مطهّر حضرت امّ البنين سلام اللَّه عليها،
⭕ قبر ابراهيم پسر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله،
⭕ قبر اسماعيل فرزند حضرت صادق عليه السّلام،
⭕ قبر دختران پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله،
⭕ قبر حليمه سعديه مرضعه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله،
⭕ و قبور شهداى زمان پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله.
وهابيّان در سال ۱۳۴۳ در مكه گنبدهاى قبر
⭕ حضرت عبدالمطلب،
⭕ ابى طالب،
⭕ خديجه،
⭕ و زادگاه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها را با خاك يكسان كردند.
در جدّه نيز قبرحوا و ديگر قبور را تخريب كردند.
⭕ در مدينه گنبد منّور نبوى را به توپ بستند.
ولى از ترس مسلمانان قبر شريف را تخريب نكردند.
در شوال ۱۳۴۳ با تخريب قبور مطهّر ائمه بقيع عليهم السّلام ، اشياء نفيس و با ارزش آن قبور مطهّر را به يغما بردند.
⭕ قبر حضرت حمزه عليه السّلام و شهداى احد را با خاك يكسان كردند،
⭕ و گنبد و مرقد حضرت عبداللَّه و آمنه پدر و مادر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله،
⭕ قبر اسماعيل پسر حضرت صادق عليه السّلام و ديگر قبور را هم خراب كردند.
⭕در همان سال به كربلاى معلى حمله كردند، و ضريح مطهّر را كندند و جواهرات و اشياء نفيس حرم مطهّر را كه اكثراً از هداياى سلاطين و بسيار ارزشمند و گرانبها بود،غارت كردند.
⭕ و قريب به ۷۰۰۰ نفر از علماء، فضلا و سادات و مردم را كشتند.
⭕ سپس به سمت نجف رفتند كه موفق به غارت نشدند و شكست خورده برگشتند.
?منبع: تقویم شیعه
یک عمود و یک خاطره
#دلنوشته_اربعین #خاطره_نگاری #اربعین #اربعین_حسینی #به_قلم_خودم
این رهروان عاشقی، فارق از رنگ و گویش و نژاد و دین و مذهب ، گام به گام در کنار یک دیگر بزرگ ترین همایش انسانی دنیا را رقم می زنند، آن هم فقط و فقط به عشق و ارادت سیدالشهدا علیه السلام.
در میان جمعیت پیرمردی میبینم، آب در دست، و به زائران اباعبدالله آب رسانی میکند یک دفعه چیزی دیدم که حالم را منقلب کرد…
آه!!! ای شش ماهه حسین علیه السلام تو با دل عاشقانت چه کرده ای که اینگونه خدمت می کنند…؟؟
نام تو را همین که صدا میزند رباب
آتش به جان کرب و بلا میزند رباب
هر کالسکه ای که رد میشد، پیرمرد 2 لیوان آب در آن می گذاشت، و زمانی که مادر طفل شیرخواره از گرفتن آب امتناع می کرد، پیرمرد سقا به او میگفت:《مگر نمی دانی که طفل شیرخواره به همراه خود داری و ممکن است در بین راه تشنه شود و آبی پیدا نکنی؟》
او همه طفلان را علی اصغر شش ماهه می دید که لب تشنه، در صحرای کربلا در آغوش مادر بی تابی می کرد. از کنار او گذشتم ولی هرچه دور تر میشدم، یاد رباب و آن طفل شیرخواره اش بیشتر ذهنم را مشغول کرد، زمانی که مادر، علی اصغر تشنه لب خود را به دست پدر داد تا او را سیراب کند… اما کودکش را در حالی که از تیر حرمله با خون خودش سیراب شده بود و به روی دستان پدر پرپر شده بود،دید…
همه تاریخ را تکان دادی با یک قلب «شش ماهه… به تقدیر آسمانی خویش دل سپردی…یک گام «شش ماهه» برداشتی تا به «ملکوت» رسیدی
? تصویر مربوط به سقایی دیگر است.