باقر العلوم و شاگردان ایرانی
امام محمد باقر عليه السلام می فرمایند:”مَنْ دَعَا اللهَ بِنا أفْلَحَ، وَ مَنْ دَعاهُ بِغَيْرِنا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ"هر كه خداوند را به وسيله ما بخواند و ما را واسطه قرار دهد رستگار و موفّق خواهد شد. و كسي كه غير از ما اهل بيت را وسيله گرداند نااميد و هلاك خواهد گشت.
ایرانیان پس از گرایش به اسلام، روح و معنی اسلام را در خاندان اهل بیت علیهم السلام یافتند و با خاطره شیرینی که از حکومت عدل حضرت علی علیه السلام داشتند، تحققّ عدالتِ اجتماعی را در مکتب فرزندان او یافتند. آنان با مشاهده سجایای اخلاقی، علمی، دینی، سادگی و بی آلایشی اهل بیت علیهم السلام و شیعیان آنان، به مکتب تشیّع گرایش پیدا کردند و برخی جزء اصحاب ائمّه اطهارعلیهم السلام شدند که به مرور زمان بر تعداد آنان افزوده شد.
امام محمدباقرعلیه السلام با تأسیس اوّلین دانشگاه اهل بیت علیهم السلام، شاگردان و اصحاب بسیاری را تربیت کرد و صدها فارغ التّحصیل در موضوع های گوناگون به جامعه عرضه نمود. در این میان عدّه ای از ایرانیان افتخار شاگردی و ملازمت با امام محمدباقرعلیه السلام را داشتند. گرچه نمی توان نام تمامی اصحاب ایرانی امام محمد باقرعلیه السلام را از منابع رجالی و روایی استخراج نمود؛ ولی سعی شده چند تن از یاران ایرانی امام پنجم را به طور مختصر معرّفی و خدمات آنها را ذکر نماییم
?️ حماد بن ابی سلیمان
ابو اسماعیل حمّاد بن ابی سلیمان از ایرانیان مقیم کوفه است. پدرش فرمانروای اصفهان بود که در جریان فتح آن شهر در زمان خلیفه دوم به دست ابو موسی اشعری به همراه خانواده اسیر شد و سپس در حضور خلیفه دوم، اسلام آورد. وی از جمله ده موالی بود که معاویه در جریان جنگ صفّین به ابوموسی اشعری بخشید و ابوموسی او را به پسرش ابراهیم داد و ابراهیم او را آزاد کرد و سپس پدر حمّاد در کوفه ساکن گشت.
ابوسلیمان در کوفه به زندگی جدید خود پرداخت و فرزندش را به تحصیل علم و دانش گمارد؛ به طوری که حمّاد در زمره دانش آموختگان مشهور کوفه قرار گرفت. حمّاد پس از کسب علوم مقدّماتی وارد دانشگاه امام باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام شد و به حدّی در کسب دانش پیش رفت که دانشمندان اسلامی از وی به عنوان امام، مجتهد، فقیه، جواد و کریم یاد کرده اند و او را به کثرت حدیث توصیف نموده اند.
ابن سعد از حمّاد بن زید نقل می کند: حمّاد بن ابی سلیمان به بصره مسافرت کرد. پس از بازگشت، از وی پرسیدند: بصریان را چگونه یافتی؟ گفت: آنان شاخه ای از اهل شام هستند که در نزدیکی ما فرود آمده اند. حمّاد بن زید می افزاید: یعنی آنان درباره علی علیه السلام چون ما نیستند. سید محمد امین این گفتار حمّاد را نشانه تشیّع او می داند؛ به جهت اینکه بصریان از امیرمؤمنان علیه السلام روی گردان و اهل کوفه، شیعه آن حضرت بودند.
حمّاد پس از خدمات زیادی که در طول عمر خود انجام داد، در سال 120 ق و در کهولت سن وفات یافت.
?️ داوود ابن هند سرخسی
داوود بن ابی عذافر قشیری سرخسی، اصالتاً خراسانی و اهل سرخس است. ذهبی زادگاه وی را شهر مرو می داند و چون داوود مدّتی در بصره اقامت داشته به بصری نیز شهرت یافته است.نام پدرش دینار بن عذافر، معروف به ابی هند است. داوود چون پدرش مولای زنی از قشیری ها بود، به این جهت به قشیری نیز شهرت دارد.
داوود از طریق خیّاطی یا فروش خز، گذران زندگی می کرد و در کنار آن به تحصیل علم و دانش نیز می پرداخت. او از اصحاب ایرانی امام محمد باقرعلیه السلام است. مامقانی اظهار می دارد که وی باید امامی مذهب باشد که صاحب الذّریعه و اعیان الشّیعه به امامی بودن و تشیّع او تصریح کرده اند.
داوود در علم تفسیر از علمای مشهور عصر بود. او تفسیری داشت معروف به تفسیر ابن ابی هند که اثری از آن نمانده است. علاوه بر آن، او فقیهی کامل بود که از دوران جوانی در زمان حسن بصری فتوا می داد. حماد بن زید می گوید: در فقه احدی را برتر از داوود ندیدم. علمای اهل سنّت داوود را از راویان موثّق به شمار می آورند و علاّمه امینی وی را فردی دانسته است که همگان در ثقه بودنش اتّفاق نظر دارند.
داوود علاوه بر شهرت علمی، در زهد و تقوا نیز شهره بود. او چهل سال پنهان از دیگران، روزه گرفت؛ بدین ترتیب که به هنگام خروج از خانه، با تظاهر به نداشتن روزه، غذای خود را بر می داشت و به دنبال کسب روزی بیرون می رفت؛ ولی در بین راه، آن را به فقرا می داد و شب هنگام به خانه برمی گشت و افطار می کرد.
مرگ داوود در سال 140 ق در راه مکّه اتّفاق افتاد.
?️ محمد بن اسحاق
محمّد بن اسحاق بن یسار بن خیار (ابوعبدالله) از موالیانی است که پدرانش مسیحی بودند و یسار بن خیار یا یسیار بن کوتان از مسیحیانی بود که در «نُفیره»، روستایی در حوالی عین التّمر زندگی می کردند و این منطقه، جزء ایران و از نواحی تابعه عصر ساسانی بود. خالد بن ولید پس از فتح این نواحی، یسار را همراه چهل تن دیگر به اسارت گرفت و به مدینه برد. یسار پس از ورود به مدینه، مولای قیس بن مخرمه شد. یسار، سه پسر به نام های: اسحاق، موسی و عبدالرّحمن داشت که هر سه از محدّثان و راویان حدیث بودند. اسحاق با دختر یکی از موالی ازدواج کرد که حاصل آن، سه پسر و یکی از آنها محمد بود.
محمد در سال 80 یا 85 ق. در مدینه متولّد شد و دوران کودکی و نوجوانی را در این شهر که مرکز عمده حدیثی بود، گذراند. وی سپس در 30 سالگی برای بهره گیری از اخبار سیره نویسان، به مصر رفت و پس از پیروزی عباسیان بر امویان، به عراق آمد و مدتی در کوفه و ری اقامت گزید. در زمان خلافت منصور، کتاب معروف خود مغازی را تألیف کرد و در میان مردم کوفه و سایر مناطق منتشر ساخت. کتاب سیره او اوّلین سیره نسبتاً جامعی است که به دلیل نظمِ منطقی موجود در آن، به عنوان نخستین کار اصیل در این زمینه شناخته شده است.
محمد بن اسحاق، محدّث و اوّلین سیره نویسی است که زندگانی پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم را به رشته نگارش در آورده است. شیخ طوسی و برقی او را در شمار اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام نام برده اند و برخی پدرش اسحاق را نیز از اصحاب امام باقرعلیه السلام دانسته است.
ابن اسحاق، زمانی که در مدینه بود، به شیعه بودن متهم شد و چون در کتابش، روایات «وانذر عشیرتک»، «حدیث غدیر»، حدیث بلند «الجنان والنوق» را از امام باقرعلیه السلام و دیگر احادیث را در اثبات خلافت علی علیه السلام نقل نمود، به تشیّع متّهم شد و حتّی علمای اهل سنّت - از جمله خطیب بغدادی - او را به تشیّع متّهم کردند. شیخ طوسی و کشّی او را از دوستداران و عاشقان اهل بیت علیهم السلام می دانند.
ابن اسحاق، حافظه بسیار قوی داشته و احادیث زیادی را حفظ بوده است و به خاطر حافظه بی مانند، او را «امیرالمحدّثین» خوانده اند. او با نوشتن سیره یا مغازی، سنّت و احادیث پیامبرصلی الله علیه وآله را حفظ و در اختیار مسلمانان قرار داد. وی برای جمع آوری اخبار، به بصره، کوفه، مصر، بغداد، و ری سفرهای طولانی نمود. به جز کتاب مغازی یا سیره، چند کتاب به او منسوب است. از جمله: الفتوح، سیرالعرب، اخبار صفّین و حدیث المعراج و الاسراء.
محمد بن اسحاق عاقبت در سال 151 ق در بغداد در گذشت و در مقابر خیزران دفن گردید.
منابع:
۱. خدمات متقابل اسلام و ایران از شهید مطهری
۲. پرتال جامع علوم انسانی
۳. امالی شیخ طوسی، ج ۱
عاشقانه های علی و فاطمه علیهما السلام
«لولا أنّ اللَّه خلق أميرالمؤمنين عليه السلام لفاطمة عليهاالسلام ما كان لها كفو على الأرض.»
?در زندگی حضرت علی و فاطمه دوست داشتن هیچ گاه با سوء استفاده و توقعات نابجا همراه نبوده است. بعید نیست اگر بگوییم فاطمه سلام الله علیها محبوبترین زن در نزد شوهر درتمام دنیا بوده است. چرا که یک انسان کامل همسر یک انسان کامل بوده، با تمام لطافتهای یک روح سالم. چنین پیوندی قطعا بسیار عاشقانه و زیبا بوده است.
?امام علی علیه السلام در خاطره ای زیبا، پایان دوره نامزدی اش را چنین بیان می کند: «یک ماه از اجرای خطبه عقدمان گذشت. در این یک ماه با رسول خدا نماز می خواندم و به خانه ام برمی گشتم و در این یک ماه درباره ازدواج سخنی به ایشان نگفتم. پس از یک ماه، همسران پیامبر به من گفتند: نمی خواهی درباره آوردن فاطمه علیهاالسلام به خانه خودت با پیامبر صحبت کنیم؟ گفتم صحبت کنید. آنها به محضر حضرت رفتند و عرض کردند: علی علیه السلام دوست دارد همسرش را به خانه ببرد، چشم فاطمه را به دیدار شوهرش روشن کن! پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: چرا خود علی علیه السلام همسرش را ازمن نمی خواهد؟ ماتوقع داشتیم که خودش اقدام کند. من عرض کردم: ای رسول خدا! حیا و شرم مرا از سخن گفتن در این باره باز می دارد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخنان، با برگزاری مراسم ازدواج موافقت کرده، به همسران خود دستور تهیه مقدمات آن را داد.
?در شب ازدواج فاطمه زهرا سلام الله علیها عواطف خالصانه خود را درقالب سروده ای به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تقدیم می دارد که خود بیانگر ارتباط زیبا و توأم با هنرمندی و هنرآرائی خانه وخانواده می باشد و حاکمیت روح عاطفی و مهربانی همراه با ذوقیات سالم علمی را در ارتباط این دو زوج خدائی مسلک می رساند. حضرت زهرا سلام الله علیها در لحظه های آغازین زندگی زناشویی غنچه لب را به ستایش شوهر نمونه اش امام علی علیه السلام گشود و به شناساندن آن بزرگ مرد پرداخت و فرمود:
“اضحی الفخار لنا و عز شامخ / و لقد سمونا فی بنی عدنان / نلت العلا و علوت فی کل الوری / و تقاصرت عن مجدک الثقلان / اعنی علیا خیر من وطا الثری / ذاالمجد و الافضال و الاحسان / فله المکارم و المعالی و الحیا / ما ناحت الاطباء فی الاغصان”
(افتخار نصیب ما شد و عزتی بلند مرتبه به ما دست داد و بنی عدنان به بلند مرتبتی رسید/ تو به بزرگی رسیدی و از همه آفریدهها والاتر شدی و جن و انس از عظمت تو عقب افتادند / -منظورم- علی- است، یعنی بهترین کسی که گام بر خاک نهاده است آن کس که دارای مجد و عظمت و احسان و نیکی است/والایی اخلاقی و بزرگیها و بخشش از آن اوست تا آنگاه که مرغان بر شاخهها به ترنم مشغولند)
?روایت است که امام علی علیه السلام روزی با همسر خود فاطمه در صحراء خرما میخوردند، بین ایشان سخنی در میان آمد پس علی علیه السلام فرمود ای فاطمه پیغمبر مرا بیشتر از تو دوست میدارد فاطمه فرمود عجب است تو را بیشتر از من دوست میدارد و حال آنکه من میوه دل او و عضوی از اعضای او هستم و فرزندی غیر از من ندارد علی علیه السلام فرمود ای فاطمه اگر تصدیق نمیکنی سخن مرا بیا برویم نزد پدرت محمّد صل الله علی محمد و آل محمد و ! سپس آن دو به حضور آن حضرت رفتند.حضرت فاطمه سلام در سخن گفتن پیشی گرفت و گفت ای رسول خدا کدام یک از ما دو نفر نزد تو محبوب تریم؟ فرمود تو محبوبتری نزد من و علی از تو عزیزتر است.
?در زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها، عبارات محبتآمیز و احترامآمیز به علی علیه السلام بسیار است؛ از جمله ایشان در عبارتی خطاب به همسرشان در مقام اظهار محبت میفرماید: «روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء» «روح من فدای روح تو باد و جان من سپر بلای جان تو باشد.»
?امیرمؤمنان علیه السلام درباره صدیقه طاهره سلام الله علیها میفرمود: «هرگاه به او مینگریستم، همهی ناراحتیها و غمهایم برطرف میشد».
منابع:
۱. جلاء العیون
۲. بحارالانوار
۳. فرهنگ سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها، محمد دشتی
۴. مجله گلبرگ، شماره ۷۰