در تاسوعا چه گذشت؟؟؟
?روز نهم ماه محرم الحرام سال ۶۱ هجری که معروف به تاسوعا است، آخرین روزی بود که امام حسین (علیه السلام) و یارانش شبانگاه آن را درک کرده بودند و این روز به شب عاشورا پیوند خورد. بدین جهت در نزد مسلمانان و محبان اهل بیت (علیه السلام) از اهمیت بالایی برخوردار است.
?️ورود لشکر تازه نفس دشمن به کربلا
در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد، و شمر نامه ابن زیاد را آورد. (۱)
?️امان نامه برای فرزندان ام البنین(علیهم السلام)
در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس (علیه السلام) و برادرانش امان نامه آورد. (۲) آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) رسانید و بانگ برآورد: «أین بنو اختنا» پسران خواهر ما کجایند؟ ولی آن بزرگواران جواب ندادند. امام حسین (علیه السلام) فرمودند: جواب او را بدهید اگر چه فاسق است. حضرت عباس (علیه السلام) در جواب فرمودند: چه می گویی؟ شمر گفت: من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین (علیه السلام) به کشتن ندهید.حضرت عباس(علیه السلام)باصدای بلند فرمود: “لعنت خدا بر تو و امیر تو (و بر امان تو) باد. ما را امان می دهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد!؟ “(۳)
?️محاصره خیمه های آل الله
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: تاسوعا روزی بود که حسین (علیه السلام) و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع نمودند، و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه ولشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند، و آن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود. (۴)
?️مهلت برای راز و نیاز
وقتی عمر سعد لشکر را آماده جنگ با امام (علیه السلام) نمود و معلوم شد که قصد جنگ دارد، حضرت به برادرش عباس (علیه السلام) فرمود : نزد دشمنان برو و به آنها بگو امشب را به ما مهلت بدهند چرا که : «و هو یعلم انی احب الصلاه له و تلاوه کتابه»خداوند می داند و گواه است که من و نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
پس حضرت عباس(ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و ازآنها شب عاشورا را برای نماز وعبادت مهلت خواست عمربن سعد درموافقت با این درخواست مردد بود وسرانجام ازلشکریان خود پرسید که: “چه باید کرد؟ ” عمروبن حجاج گفت:” سبحان الله اگر اهل دیلم (کنایه ازمردم بیگانه) و کفار از تو چنین تقاضائی میکردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی. “
قیس بن اشعث گفت: “درخواست آنها را اجابت کن به جان خودم سوگند که آنها صبح فردا با تو خواهند جنگید.” ابن سعد گفت: “بخدا سوگند که اگربدانم چنین کنند هرگز با درخواست آنها موافقت نکنم. “(۵) و عاقبت فرستاده ابن سعد به نزد حضرت عباس بن (علیه السلام) آمد و گفت:
“ما به شما تا فردا مهلت میدهیم اگرتسلیم شدید شما را به نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم فرستاد واگر سرباز زدید، دست ازشما برنخواهیم داشت. “(۶)
?️اتمام حجت با اصحاب
در عصر این روز امام حسین (علیه السلام) در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند. (۷)
نامگذاری روز تاسوعا به نام حضرت عباس(علیه السلام) منشاء روایی ندارد. این نامگذاری به عرف و سنت مردم بر میگردد، مردم برای احترام به ابوالفضل(علیه السلام)، از روز تاسوعا به عنوان روز حضرت عباس یاد میکنند. هرچند که ایشان نیز همچون دیگر یاران حضرت در روز عاشورا به شهادت رسیدهاند.
منبع:
۱.اعلام الوری، ج۱، ص۴۵۵
۲. بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۶۱
۳. از مدینه تا مدینه، ص۳۸۱
۴. کافی، ج۴، ص ۱۷۴
۵. مقتل الحسین مقرم، ص ۲۱۲
۶. الارشاد مفید، ج۲، ص۹۱
۷. مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۷
رزق شهید(#راه_آخر)
#یک_تکه_کتاب?
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی?
#ذوالفقار_سیدعلی
بندرعباس یک جلسه بود برای ثبت نام و اعزام نیرو به جبهه های مقاومت! جلسه دیروقت تمام شدوقرار شد که حاج قاسم سلیمانی شب را بمانند! خانه ما شدپراز نورحضور حاج قاسم. چون دیر وقت بود، من یک پذیرایی مختصری کردم و بعد هم رخت خواب آوردم تاسردار بخوابد. حاج قاسم نگاهی به تشک و پتو کردند. سری تکان داده و گفتند: - اینا چیه!یعنی من روی تشک و پتوی گرم و نرم بخوابم؟ شما اینارو جمع کنید. من روی زمین می خوابم.همین بالش کافیه! پی نوشت:
اتاقی پر از وسایل راحتی؟ خانه ای پراز امکانات رفاهی؟ حاج قاسم اگر دل ها را تسخیر کرد چون خودش، راحتی اش، امکاناتش و لذتش، اولویتش نبود! جانش برای خدا! توانش برای خدا! دارایی اش در راه خدا….
عاشقانه های علی و فاطمه علیهما السلام
«لولا أنّ اللَّه خلق أميرالمؤمنين عليه السلام لفاطمة عليهاالسلام ما كان لها كفو على الأرض.»
?در زندگی حضرت علی و فاطمه دوست داشتن هیچ گاه با سوء استفاده و توقعات نابجا همراه نبوده است. بعید نیست اگر بگوییم فاطمه سلام الله علیها محبوبترین زن در نزد شوهر درتمام دنیا بوده است. چرا که یک انسان کامل همسر یک انسان کامل بوده، با تمام لطافتهای یک روح سالم. چنین پیوندی قطعا بسیار عاشقانه و زیبا بوده است.
?امام علی علیه السلام در خاطره ای زیبا، پایان دوره نامزدی اش را چنین بیان می کند: «یک ماه از اجرای خطبه عقدمان گذشت. در این یک ماه با رسول خدا نماز می خواندم و به خانه ام برمی گشتم و در این یک ماه درباره ازدواج سخنی به ایشان نگفتم. پس از یک ماه، همسران پیامبر به من گفتند: نمی خواهی درباره آوردن فاطمه علیهاالسلام به خانه خودت با پیامبر صحبت کنیم؟ گفتم صحبت کنید. آنها به محضر حضرت رفتند و عرض کردند: علی علیه السلام دوست دارد همسرش را به خانه ببرد، چشم فاطمه را به دیدار شوهرش روشن کن! پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: چرا خود علی علیه السلام همسرش را ازمن نمی خواهد؟ ماتوقع داشتیم که خودش اقدام کند. من عرض کردم: ای رسول خدا! حیا و شرم مرا از سخن گفتن در این باره باز می دارد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخنان، با برگزاری مراسم ازدواج موافقت کرده، به همسران خود دستور تهیه مقدمات آن را داد.
?در شب ازدواج فاطمه زهرا سلام الله علیها عواطف خالصانه خود را درقالب سروده ای به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تقدیم می دارد که خود بیانگر ارتباط زیبا و توأم با هنرمندی و هنرآرائی خانه وخانواده می باشد و حاکمیت روح عاطفی و مهربانی همراه با ذوقیات سالم علمی را در ارتباط این دو زوج خدائی مسلک می رساند. حضرت زهرا سلام الله علیها در لحظه های آغازین زندگی زناشویی غنچه لب را به ستایش شوهر نمونه اش امام علی علیه السلام گشود و به شناساندن آن بزرگ مرد پرداخت و فرمود:
“اضحی الفخار لنا و عز شامخ / و لقد سمونا فی بنی عدنان / نلت العلا و علوت فی کل الوری / و تقاصرت عن مجدک الثقلان / اعنی علیا خیر من وطا الثری / ذاالمجد و الافضال و الاحسان / فله المکارم و المعالی و الحیا / ما ناحت الاطباء فی الاغصان”
(افتخار نصیب ما شد و عزتی بلند مرتبه به ما دست داد و بنی عدنان به بلند مرتبتی رسید/ تو به بزرگی رسیدی و از همه آفریدهها والاتر شدی و جن و انس از عظمت تو عقب افتادند / -منظورم- علی- است، یعنی بهترین کسی که گام بر خاک نهاده است آن کس که دارای مجد و عظمت و احسان و نیکی است/والایی اخلاقی و بزرگیها و بخشش از آن اوست تا آنگاه که مرغان بر شاخهها به ترنم مشغولند)
?روایت است که امام علی علیه السلام روزی با همسر خود فاطمه در صحراء خرما میخوردند، بین ایشان سخنی در میان آمد پس علی علیه السلام فرمود ای فاطمه پیغمبر مرا بیشتر از تو دوست میدارد فاطمه فرمود عجب است تو را بیشتر از من دوست میدارد و حال آنکه من میوه دل او و عضوی از اعضای او هستم و فرزندی غیر از من ندارد علی علیه السلام فرمود ای فاطمه اگر تصدیق نمیکنی سخن مرا بیا برویم نزد پدرت محمّد صل الله علی محمد و آل محمد و ! سپس آن دو به حضور آن حضرت رفتند.حضرت فاطمه سلام در سخن گفتن پیشی گرفت و گفت ای رسول خدا کدام یک از ما دو نفر نزد تو محبوب تریم؟ فرمود تو محبوبتری نزد من و علی از تو عزیزتر است.
?در زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها، عبارات محبتآمیز و احترامآمیز به علی علیه السلام بسیار است؛ از جمله ایشان در عبارتی خطاب به همسرشان در مقام اظهار محبت میفرماید: «روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء» «روح من فدای روح تو باد و جان من سپر بلای جان تو باشد.»
?امیرمؤمنان علیه السلام درباره صدیقه طاهره سلام الله علیها میفرمود: «هرگاه به او مینگریستم، همهی ناراحتیها و غمهایم برطرف میشد».
منابع:
۱. جلاء العیون
۲. بحارالانوار
۳. فرهنگ سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها، محمد دشتی
۴. مجله گلبرگ، شماره ۷۰
رزق شهید (#راه_پنجم)
فرمانده لشکر۴۱ثارالله بود،ماهم بچه های هرمزگان. تیرماه سال۶۵بودوجبهه هابرای عملیات به نیروی غواص نیاز داشت.حاج قاسم ماراخواست و در جلسه ای توجیه کرد.کار سخت بود،نیروی توانمند کم بود.
حاجی گفت: - نیاز به تقویت و افزایش گردان غواص داریم و بچه های هرمزگان میتوانند. بروید و مقدمات راه اندازی گردان های غواصی را آماده کنید. ماقبول کردیم چون او فرموده بود؛اما او هم حال ما را می دانست، اول راهیمان کرد مشهد پابوس امام رضا. وقتی برگشتیم آماده بودیم سخت ترین کارها را انجام دهیم و همین هم شد، درخشش گردان ۴۲۲درعملیات سه ماه بعد..
پی نوشت:
فرمانده که باشی، نیروهایت را می شناسی!
نمی گویی:می شود؟ می توانی؟
می گویی:انجام بدهید.
این خودش بار معنایی خاصی دارد. یعنی شما میتوانید. یعنی کار برای مومن بار نیست، یک نقطه شروع حرکت است.
فرمانده که باشی نیروهایت راهم می دانی.
توکل و توسل رمز شروع امیدوارانه است و رمز پایان سعادت طلبانه!
با توکل، نیاز را به نیرو می گوید و او را رهسپار حریم یاری میکند تا باتوسل، امر ولی فقیه اش را انجام دهد.
رزق شهید(#راه_چهارم)
جنوب ایران…دهه شصت! جبهه های نبرد، عملیات رمضان .. کارسخت شده بود و به دلیل نرسیدن رزمندگان به بعضی از اهداف وضعیت مساعد نبود! صدام با کمک آمریکا و…تجهیزات زیادی ریخته بود و… فرمانده کل سپاه در جمع فرماندهان قرارگاه کربلا وضعیت جبهه ها را بررسی می کرد،اما…
آخر کار گفت: - چراغ ها را خاموش میکنیم،هر کدام از شما نمی تواند بماند،برود. اولین فرماندهی که برای لبیک به انام و تجدید عهدش باخدا شروع به صحبت کرد؛قاسم سلیمانی بود. جوان بیست و چند ساله میدان. پی نوشت:
اولین ها پر برکت ترین ها هستند. اولین کسی که ایمان آورد به رسول خدا…علی بن ابی طالب! اولین زن عرصه اسلام… خدیجه! اولین علمدار بی دست و سر… ابالفضل العباس! اولین ها، پر همت ترین ها هستند، مستحکمند در انجام کارشان، بهترین تصمیم را در بهترین زمان می گیرند. اندیشمندانه پا در راه می گذارند و صبورانه تا آخر می مانند. من دنبال اولین زندگیم هستم. اولین عهدی که با امامم ببندم بر ترک گناه و عزم و اراده ای که راهیم کند تا… کربلا… ان شاءالله. بهترین عاقبت،شهادت!
?اللهم اجعلنا من المستشهدین بین یدیه?