اولین دیدار رهبری با آیت الله طالقانی
?رهبر معظم انقلاب خاطره اولین دیدار خود را با آیت الله محمود طالقانی بیان کردند:
?من دادگاه تجدید نظر ایشان (مرحوم طالقانی)، توی دادگاه بودم. یک صورت ظاهری درست کرده بودند که هر کس میخواهد بیاید. یک سالن کوچکی گذاشته بودند آقای طالقانی و دیگران نشسته بودند، ما هم آمدیم به عنوان تماشاچی آنجا نشستیم. در وقت تنفس، من اول بار آنجا آقای طالقانی را از نزدیک دیدم. از دور ایشان را میشناختیم و اسمش را شنیده بودیم، اما از نزدیک، من اول بار آنجا ایشان را دیدم. منشِ آقای طالقانی توی این دادگاه اصلاً روحیهبخش بود؛ خودِ منش ایشان. ایشان توی آن دادگاه نشسته بود، یک عصا هم دستش گرفته بود، با بیاعتنائی تمام؛ رئیس دادگاه اسم متهمان را میآورد که بلند شوند خودشان را معرفی کنند؛ ایشان نه بلند شد، نه خودش را معرفی کرد؛ همان طور نشسته بود! آن رئیس دادگاه هم یک سرلشکری بود، هی دو بار سه بار تکرار کرد؛ ایشان هم بیاعتنا نشسته بود و به نظرم شاید این را هم گفت: خب من را که میشناسید، من محمود طالقانیام! یک آدم اینجوریای بود، یعنی آدم مبارز، متکی به نفس، دارای اعتماد به نفس، متکی به خدا. این یکی از ابعاد آقای طالقانی است.
?آقای طالقانی اهل فکر نو بر محور دین و با تمرکز بیشتر بر روی قرآن و نهج البلاغه بود. لکن همه ابعاد شخصیت ایشان بعد روشنفکری دینی نیست. یک بعد مهم بعد مبارزه است. خیلی ها روشنفکر بودند اهل مبارزه نبودند… اهل عمل بود… احساس درد می کرد حقیقتا.
این را ما که با ایشان بودیم….رفت و آمد می کردیم… می دیدیم، واضح بود که آدمی اهل درد بود و می خواست مبارزه کند؛ لذا تبعات مبارزه را هم قبول کرد و به زندان افتاد…
منبع:
سخنرانی حضرت آقا، ۸۹/۱۲/۲۵
خطبه جنجالی آیت الله طالقانی در کلام رهبری
?بخشی از بیانات مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) در دیدار اعضای ستاد نکوداشت آیتالله طالقانی در سال ۸۹:
«یک بعد دیگر آقای طالقانی که به نظر من نباید فراموش بشود، صفای این مرد بود. به قدری این آدم با صفا و روراست و در معاشرت ها صادق بود که انسان از این همه زلالی حیرت میکرد. آدم زلالی بود آقای طالقانی. هیچ در قید و بند و ملاحظات و [اینها نبود]؛ نه ملاحظات آخوندی، نه ملاحظات روشنفکری، نه ملاحظات مبارزاتی –چیزهایی که حالا به خودشان ببندند- مطلقاً در این آدم وجود نداشت؛ صاف، روشن.
هر وقت من میآمدم تهران، اوقاتی که ایشان آزاد بودند، میرفتیم منزل ایشان –یک بار دو بار- مینشستیم؛ این منزل پیچشمیران. البته آن منزل بالا هم رفته بودم من، اما بیشتر اینجا ایشان را میدیدیم.
انسان وقتی مینشست پهلوی این مرد، واقعاً روحیه میگرفت؛ هم روحیهی مبارزاتی، هم روحیهی صفا و رفاقت و معنویت و این ها. این ها در این شخصیت های برجسته، خوب است بزرگ بشود. ماها –غالباً آدم ها- مبتلا هستیم به یک چیزهائی. این آدم، آدم صافی بود، روراست بود، بیشائبه و بیشیلهپیله بود. نتیجهی این بیشیلهپیله بودن هم صراحتش بود، صراحت در بیان. همان خطبهای که شما اشاره کردید، این خطبه را نمیشود عادی به حساب آورد؛ اینها دائماً میگفتند «پدر طالقانی»، اصلاً خودشان را فرزندان او معرفی میکردند، به عنوان «پدر» او را اسم میبردند.
کیست که توی این رودربایستی گیر نکند؟ آن آدمی که توی اینجور رودربایستیها گیر نکند و برود آنجور قرص و محکم توی خطبه و موضعِ به آن صراحت و به آن شدّت بگیرد، کیست؟ اینجور آدمی را آدم واقعا بگردد پیدا کند! مرحوم طالقانی اینجوری بود. من بعد از همین خطبهی ایشان تلفن کردم؛ گفتم آقا من خواستم از شما تشکر کنم به خاطر این خطبه، گفت بله،خیلیها هم تلفن می کنند فحش می دهند به خاطر همین خطبه! اینجوری بود دیگر، تحمل میکرد، یعنی آدمی بود با یک روحیهی اینجوری.»
منبع:
سخنرانی حضرت آقا، ۸۹/۱۲/۲۵
پیام رهبری در پی اهانت به پیامبر اکرم(ص)
? پیام رهبر انقلاب در پی اهانت یک نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اعظم صل الله علیه و آله
?حضرت آیتاللهخامنهای در پیامی، اهانت اخیر یک نشریه فرانسوی به ساحت نورانی پیامبر اعظم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را محکوم کردند.
? متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسمهتعالی
گناه بزرگ و نابخشودنی یک نشریّهی فرانسوی در اهانت به چهرهی نورانی و قدسی حضرت رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله) بار دیگر عناد و کینهی شرارتبار دستگاههای سیاسی و فرهنگی دنیای غرب با اسلام و جامعهی مسلمانان را آشکار ساخت. بهانهی آزادی بیان برای محکوم نکردن این جرم بزرگ که از سوی برخی سیاستمداران فرانسوی گفته شده کاملاً مردود و غلط و عوام فریبانه است. سیاست های عمیقاً ضدّ اسلامی صهیونیستها و دولتهای استکباری عامل اینگونه حرکتهای دشمنانه است که هر چند یک بار بُروز مییابد. این حرکت در این برههی زمانی می تواند، نیز به انگیزهی منصرف کردن ذهن ملّت ها و دولت های غرب آسیا از نقشههای شومی باشد که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای این منطقه در سر دارند. ملّت های مسلمان به ویژه کشورهای غرب آسیا، ضمن حفظ هوشیاری در مسائل این منطقهی حسّاس، باید هرگز دشمنیهای سیاستمداران و سردمداران غربی نسبت به اسلام و مسلمین را فراموش نکنند.
والله غالب علی امره
سیّدعلی خامنهای
۹۹/۶/۱۸
پیام امام خمینی (ره) در جمعه سیاه
در چهارم شهریور پس از حادثه سینما رکس آبادان که به کشته شدن بیش از 700 نفر منجر شد، جمشید آموزگار از سِمت نخست وزیری استعفا داد و شریف امامی با دستور کاخ سفید مأمور تشکیل کابینه شد؛ آمریکاییها به منظور کاهش خشم و نفرت عمومی مردم ایران از رژیم دست نشانده پهلوی به سید جعفر شریف امامی مأموریت دادند که در ظاهر با فساد افسار گسیخته پهلویها مقابله کند.
حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) با هوشیاری منحصر به فردشان، از حیله و مکر آمریکاییها و رژیم پهلوی آگاه و در ششم شهریور برابر با بیست و سوم رمضان، با ارسال پیامی به ملّت مسلمان ایران فرمودند: «در این موقع تاریخ ایران، شاه به وسیله کارشناسان خود دست به توطئه خطرناکی زده است و در این پانزده سال و به خصوص ماههای اخیر که دژخیمان شاه با قتل عام های شهرستانها، روی تاریخ را سیاه کردهاند، اکنون دست به نیرنگ شیطانی زده است»
توطئه زمینه ساز قیام دولت شریف امامی که با شعار آشتی ملی به میدان آمده بود، هر روز با گلوله های سُربی، چندین نفر را به شهادت می رساند و این امر بر خشم و انزجار مردم از رژیم شاه می افزود. واقعه عظیم و ایثارگرانه صبح روز جمعه، هفده شهریور در میدان ژاله گردید. تظاهرات عظیم مردم بر ضد رژیم شاه بود، حکومت نظامی اعلام شد. جمعیت مردم، به سوی این میدان به حرکت درآمده بودند و از برقراری حکومت نظامی در تهران جمعه خونین ساعت 15/9 صبح روز جمعه هفدهم شهریور 1357، به یک باره از یک قسمت میدان ژاله که برای سرکوبی راه پیمایی ها، اسلحه و تفنگ های گازی در اختیار شاه گذاشته بودند تا با مردم میدان خبرنگاران خارجی، جمعه هفده شهریور را «جمعه سیاه» خواندند و مردم تهران به پاس خون میدان شهدا و قتل عام مردم در هفدهم شهریور و اعلان حکومت نظامی، جمعی از روحانیان در شعارهای خونین قتل عام مردم مسلمان تهران در میدان ژاله، یکی از بزرگ ترین حوادث نهضت اسلامی ملت 205 نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظیم مردم تهران را نقشه خارجی اعلام کرد. از روز هفده شهریور به بعد، رژیم تصمیم گرفت که جنازه ها را به پزشکی قانونی هفده شهریور، تابلوی سرخ و خونین از شهادت طلبی بود. هفده شهریور، یک نمایشگاه مجّسم بود از ارزش های انسانی و فداکاری در راه اسلام. [1]
واقعه ۱۷ شهریور نقطه عطفی در مبارزات علیه رژیم پهلوی بود. خشونت عریانی که در این روز از سوی حاکمیت نظامی به نمایش گذاشته شد آخرین پیوندها میان برخی منتقدان با حکومت شاه را از بین برده و زمینههای سرنگونی رژیم را فراهم کرد، چنان که زبیگنیو برژینسکی، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا، دربارهٔ این رویداد گفت: «واقعه میدان ژاله چنان خونین و مرگبار بود که کشمکشهای گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این واقعه، پایان شورشهای پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود.»
متن کامل پیام امام خمینی(رحمه الله علیه) درباره این اقدام وحشیانه به شرح زیر است:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ملت شریف و شجاع ایران
بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامی در تهران و سایر شهرستانهای بزرگ ایران، ثابت کرد که پایگاهی در میان ملت ندارد. اعلام حکومت نظامی در محیطی آرام- به اقرار رادیو و مطبوعات ایران که راهپیمایی با کمال آرامش در آن انجام می گرفت- نه تنها قانونی نیست بلکه جرم است و دستور دهنده آن مجرم. شاه برای به رگبار بستن مردم بی دفاع و مظلوم هیچ بهانهای را بهتر از حکومت نظامی ندید. روزهای اخیر، تهران و سایر شهرستانهای مهم ایران برای اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمی که 35 سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانتهای او در کشور و مخالفتهای او با قانون اساسی واضح است، شاهد راهپیماییهای آرام بود. اظهار مخالفت با مجرمی که تمام هستی ملت را به باد داده است، از طرف کسانی بود که در حد عالی شعور سیاسی و دینی بودند؛ به طوری که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولی «دولت آشتی ملی»، آنان را به عنوان شعار بر خلاف قانون اساسی، محکوم نمود؛ و حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسی شکن- یعنی شاه- بود. شعار بر ضد رژیم تحمیلی غیر قانونی بود، اظهار مظلومیت بود ولی واقعیت این است که شاه میخواهد انتقام خود را از ملت بی دفاع بگیرد، و با صحنه سازیها، ملت بیدفاع را به مسلسل ببندد و نفسها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ولی دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیدهاند. من هنوز اطلاع دقیقی از کشتگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم؛ ولی خبرگزاریها تعداد کشتگان را به صدها نفر گزارش دادهاند و خبرهایی از ایران، این تعداد را بیش از هزار نفر میگویند. اکنون بر ملت شجاع ایران است که به هر ترتیبی که ممکن است به مجروحین بی شمار خود، خون، دوا و غذا برساند و از هر گونه کمک مالی دریغ ننماید.
چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم می خورد. آری این چنین است راه امیر مؤمنان علی و سرور شهیدان امام حسین. ای کاش «خمینی» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد.
ملت ایران! مطمئن باشید که دیر و یا زود پیروزی از آن شما است. شاه با حکومت آشتی ملی میخواهد روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتار خود سهیم گرداند ولی فریب او خیلی زود بر ملا گردید. انَّ کَیْدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً.
جهان باید بداند که این است فضای باز سیاسی ایران! و این است رژیم دموکراسی شاه! و این است عمل به دین مبین اسلام در منطق شاه و دولت او! اکنون به بهانه های پوچ دست به حبس و تبعید تازه زده اند و می زنند. باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خُرد شوند تا کسی خیال آزادی به خود راه ندهد. شما ای ملت محترم ایران، که تصمیم گرفته اید خود را از شرّ رژیم شاه خلاص گردانید و در رفراندمی که در سه و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد- چنانچه در روزنامه های خارجی هم منعکس گردید. مطمئن باشید که هیچ قدرتی نمی تواند با شما که بیدارید و به پاخاستهاید رو به رو شود.
ارتش وطن خواه ایران! شما دیدید که ملت با شما دوست و شما را گلباران می کند. و میدانید که این چپاولگران برای ادامه ستمگری، شما را وسیله قتل برادران خود قرار داده اند، به دیگر برادران ارتشی خود که شاه را رها کرده اند و در پشتیبانی مردم، به دشمن حمله نموده اند بپیوندید، و به پاخیزید و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند. نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه می دهد، هر چه زودتر ثبت کنید و ریشه خیانت و ظلم را بکنید.
شما ای علمای بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ، که از فشار شاه هراسی به دل راه نمی دهید! نشانه اعتماد و قوّت روحیه ملت هستید، و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید بلکه روحیه عالی مقاومت جامعه را هر چه بیشتر باید تقویت کنید، و هر چه بیشتر صفوف خود را برای مقابله با دشمن مردم ایران متشکل تر کنید. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواهانم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
منبع:
1. مجله گلبرگ، شهریور 1383، شماره 54
2. صحیفه امام، ج3، ص، 459-461
18 شهریور 1357
گریه بر امام حسین علیه السلام یا خنداندن یتیم؟؟؟
⁉️سؤال:
هزینه برای گریه بر امام حسین علیه السلام، از جمله پول مداح و واعظ بهتر است، یا همان پول، صرف خنداندن یتیم شود؟
?پاسخ
مجبور نیستیم بین این دو یکی را انتخاب کنیم،اهل ولایت، هر دو را به خوبی انجام میدهند.
مغرضین هستند که هیچ کدام را انجام نمیدهند و فقط …
?️مهم است که بدانیم ;
به غیر از لبخندی گذرا و سیری “شکم"، دین و فرهنگ هم مهم است.
?️مهم است که بدانیم ;
آیا باید در کنار فقر اقتصادی، فقر فرهنگی هم دیده شود یا خیر؟
?️مهم است که بفهمیم ;
همه بدبختیها، از سلطه یزیدیان زمان استو باید حسینیان در مقابل آنان بایستند.
?️مهم است که انسان بفهمیم دشمن چه تجویز و القا میکند؟
میگوید:
صدایت را خفه کن و با پولش چند تا لب بخندان و چند شکم سیر کن.
چون شکم که ساعتی بعد دوباره گرسنه میشود و لبخند را نیز خودمان به سرعت مبدل به گریه از بدبختی و ذلالت میکنیم؛
اما صدای گذشتگان باقی ماندو تو را عاشورایی کردو صدای تو نیز به آیندگان میرسد و آنها را عاشورایی میسازد.
?️مهم است که بدانیم;
چرا عزاداری، گریه، مداحی و وعظ در رثای سیدالشهداء علیه السلام، اینقدر آنان را آزار میدهد؟!
?️مهم این است که :
برای بصیرت و دشمن شناسی به ویژه در مقابله با جنگ نرم هزینه کنیم.